Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (9 milliseconds)
English	Persian
flower cup	غلاف کاسه گل
Search result with all words
husk	غلاف یا کاسه گل
husks	غلاف یا کاسه گل
Other Matches
There are wheels within wheels .	کاسه ای زیر نیم کاسه است
theca	غلاف
barrels	غلاف
barrel	غلاف
cases	غلاف
case	غلاف
case ment	غلاف
cots	غلاف
cot	غلاف
sheaths	غلاف
sheathed	غلاف
seedvessel	غلاف
calyx	غلاف گل
bushing	غلاف
glume	غلاف
scabbards	غلاف
scabbard	غلاف
boosters	غلاف
booster	غلاف
legumen	غلاف
sheathes	غلاف
sheathe	غلاف
sheathing	غلاف
pericarp	غلاف
sheath	غلاف
bushes	غلاف
shields	غلاف
sleeves	غلاف
pods	غلاف
pod	غلاف
sleeve	غلاف
chape	ته غلاف
shield	غلاف
bush	غلاف
casing	غلاف
casings	غلاف
sheathe	غلاف کردن
scabbard	غلاف شمشیر
internal shield	غلاف داخلی
invagination	غلاف شدگی
sheathed	غلاف کردن
myelin sheath	غلاف میلین
sheathes	غلاف کردن
scabbard	غلاف سرنیزه
ensheathe	غلاف کردن
copper sheath	غلاف مسی
glumiferous	غلاف اور
glumaceous	غلاف دار
slides	غلاف متحرک
bean pod	غلاف باقلا
armoring	غلاف دار
aiming post sleeve	غلاف شاخص
scabbards	غلاف سرنیزه
scabbards	غلاف شمشیر
coleoptera	غلاف پران
lead	غلاف هادی
leads	غلاف هادی
unsheathe	از غلاف در اوردن
thecal	غلاف دار
thecate	غلاف دار
vagina	غلاف مهبلی
vaginas	غلاف مهبلی
podded	غلاف دار
cases	غلاف پرچم
invaginate	غلاف کردن
cases	مورد غلاف
sheaths	غلاف کردن
case	غلاف پرچم
case	مورد غلاف
sheath	غلاف کردن
slide	غلاف متحرک
peasecod	غلاف نخود
stabilizing sleeve	غلاف تثبیت کننده
adapter booster	غلاف تطبیق دهنده
cod	چنته غلاف سبوس
body fit sleeve	پوسته یا غلاف مناسب
sheath knives	چاقوی غلاف دار
jackets	غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
sheath knife	چاقوی غلاف دار
jacket	غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
scabbards	حفاظ غلاف کردن
stabilizing sleeve	غلاف متعادل کننده
shield grid	شبکه غلاف دار
guide	راهنمایی کردن غلاف
guided	راهنمایی کردن غلاف
myelin	پیه غلاف عصب
medullated	دارای غلاف مخ دار
lead covered cable	کابل با غلاف سربی
phimosis	تنگی غلاف حشفه
sheathed cable	کابل غلاف دار
shielded wire	سیم غلاف دار
scabbard	حفاظ غلاف کردن
guides	راهنمایی کردن غلاف
shield grid thyratron	تیراترون غلاف دار
in a lump sum	یک کاسه
cotyla	کاسه
cupule	کاسه
drinking cup	کاسه
pappus	کاسه گل
messmate	هم کاسه
mazard	کاسه
sockets	کاسه
calix	کاسه گل
chalices	کاسه
lump sum	یک کاسه
lump sums	یک کاسه
chalice	کاسه
bowl	کاسه
socket	کاسه
craniums	کاسه سر
crania	کاسه سر
skulls	کاسه سر
skull	کاسه سر
calycle	کاسه گل
bowls	کاسه
cranium	کاسه سر
calyx	کاسه گل
bushing	عایق غلاف حیله گردان
mesocarp	قشر میانی غلاف میوه
sheathing	مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
brown-noser	کاسه لیس
suck-up	کاسه لیس
loricate	کاسه دار
toady	کاسه لیس
fawner	کاسه لیس
lickspittle	کاسه لیس
oil seal	کاسه نمد
minion	کاسه لیس
lickspittle	کاسه لیس
bootlicker	کاسه لیس
parasitism	کاسه لیسی
yes-man	کاسه لیس
patellae	کاسه زانو
patella	کاسه زانو
stuffing box	کاسه نمد
kneecaps	کاسه زانو
puppet	کاسه لیس
sealings	کاسه نمدها
scutum	کاسه زانو
scal	کاسه نمد
A bowl hotter than the soup it contains. <proverb>	کاسه از آش گرمتر.
porringer	کاسه اش خوری
bowl	کاسه رهنما
turtleback	کاسه پشت
bowls	کاسه رهنما
kneecap	کاسه زانو
cat's paw	کاسه لیس
eye sockets	کاسه چشم
socket	کاسه بندگاه
hard shell	کاسه دار
brainpan	کاسه مغز
seals	کاسه نمد
glene	کاسه چشم
glene	کاسه مفصل
cranial nerve	عصب کاسه سر
eyehole	کاسه چشم
seal	کاسه نمد
craniography	شرح کاسه سر
sockets	کاسه بندگاه
dipper stick	کاسه بیل
corolla	جام گل کاسه گل
ball bearings	کاسه ساچمه
cup seal	بوبند کاسه
kegler	کاسه ساز
eye socket	کاسه چشم
eager beaver	کاسه گرم تر از اش
knee pan	کاسه زانو
doormat	کاسه لیس
ball bearing	کاسه ساچمه
stooge	کاسه لیس
arse-licker	کاسه لیس
socket	کاسه چشم
ass-kisser [American E]	کاسه لیس
kiss-ass [American E]	کاسه لیس
kneepan	کاسه زانو
knee cap	کاسه زانو
sockets	سرپیچ کاسه چشم
stifle bone	کاسه زانوی اسب
suborbital	زیر کاسه چشمی
She had three bowls of soup.	سه کاسه سوپ خورد
toadyism	مداهنه کاسه لیسی
consolidated debt	بدهی یک کاسه شده
carapace	کاسه سنگ پشت
sound bow	کاسه زنگ اخبار
patellate	مانند کاسه زانو
hardshell	کاسه دار سخت
labyrinth seal	کاسه نمد لایبرنت
housemaid's knee	اماس کاسه زانو
porringer	کلاه کاسه مانند
calipash	کاسه لاک پشت
inferior calyx	کاسه پایین افتاده
drinking vessel	فرف ابخوری کاسه
They put the blane on him . he was the scapegoat.	کاسه کوزه ها سر اوشکست
patellar	مانند کاسه زانو
To go round hat in hand .	کاسه گدایی بدست گرفتن
To hold out ones begging bowl . To send ( pass ) round the hat .	کاسه گدایی دست گرفتن
My patience has run out (is exhausted).	کاسه صبرم لبریز است
toady	کاسه لیس مداهنه کردن
testudinarious	مانند کاسه سنگ پشت
My patience is exhausted ( worn out ) .	کاسه صبرم لبریز شده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com