Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (2 milliseconds)
English	Persian
passageway	غلام گردش
passageways	غلام گردش
Search result with all words
corridor	غلام گردش راهرو
corridors	غلام گردش راهرو
Other Matches
constant displacement pump	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
bond servant	غلام
peon	غلام
slaving	غلام
slaves	غلام
slaved	غلام
slave	غلام
galley slave	غلام
male slave or servant	غلام
vassals	غلام
manciple	غلام
bondman	غلام
bondservant	غلام
bondsman	غلام
thrall	غلام
vassal	غلام
enslaving	غلام کردن
negro slave	غلام سیاه
enslaved	غلام کردن
negro slave	غلام زنگی
galley slave	غلام پاروزن
black gang	غلام سیاه
footpage	غلام بچه
enslave	غلام کردن
enslaves	غلام کردن
slavishly	غلام صحت
slavish	غلام صحت
libertine	غلام ازاد شده
libertines	غلام ازاد شده
flowchart template	یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
peonage	استفاده از غلام برای کارهای بندگی
equation of exchange	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
water circulation	گردش اب
paseo	گردش
on the rove	در گردش
rev	گردش
jaunt	گردش
strolled	گردش
jaunts	گردش
operation	گردش
excursion	گردش
excursions	گردش
gyrations	گردش
revolutions	گردش
meanders	گردش
revs	گردش
meandering	گردش
meandered	گردش
revved	گردش
revving	گردش
stroll	گردش
meander	گردش
strolls	گردش
movement	گردش
nutation	گردش
left handed rotation	گردش به چپ
rotation	گردش
traverse	گردش
traversed	گردش
traverses	گردش
traversing	گردش
hike	گردش
hiked	گردش
hikes	گردش
hiking	گردش
promenade	گردش
promenades	گردش
circumrotation	گردش
walking	گردش
cycles	گردش
cycled	گردش
flowine	خط گردش
twirl	گردش
twirled	گردش
twirling	گردش
twirls	گردش
run	گردش
runs	گردش
maeander	گردش
counterclockwise rotation	گردش به چپ
itineration	گردش
itineracy	گردش
race	گردش
raced	گردش
races	گردش
flowline	خط گردش
cycle	گردش
ambulation	گردش
progressed	گردش
traveled	گردش
travel	گردش
canters	گردش
cantering	گردش
cantered	گردش
canter	گردش
travels	گردش
progress	گردش
circulations	گردش
circulation	گردش
periods	گردش
flow	گردش
trips	گردش
anticlockwise rotation	گردش به چپ
tripped	گردش
trip	گردش
flowed	گردش
circuits	گردش
circuit	گردش
period	گردش
flows	گردش
turnover	گردش
progresses	گردش
turns	گردش
wrest	گردش
gyration	گردش
perambulation	گردش
wrested	گردش
revolution	گردش
wrests	گردش
wresting	گردش
progressing	گردش
turn	گردش
field trip	گردش علمی
flow of production	گردش تولید
cash flows	وجوه در گردش
sales {pl}	گردش معاملات
circulating asset	دارایی در گردش
budget cycle	گردش بودجه
flow direction	جهت گردش
speed of rotation	گردش بر دقیقه
fractional rotation	گردش کسری
capital turnover	گردش سرمایه
flow of expenditure	گردش هزینه
flow of income	گردش درامد
flow of information	گردش اطلاعات
turn-over	گردش معاملات
circulating capital	سرمایه در گردش
circulation capital	سرمایه در گردش
revolutions per minute	گردش بر دقیقه
clockwise rotation	گردش به راست
daily round	گردش روزانه
cycle of water	گردش اب در طبیعت
cycle of the room	گردش ماه
clockwise rotation	گردش براست
revs per minute	گردش بر دقیقه
cooling water circulation	گردش اب سرد
control flow	گردش کنترل
continous running	گردش دائمی
rpm	گردش بر دقیقه
circulationg air	هوای در گردش
rotational speed	گردش بر دقیقه
eyre	گردش دورانی
excursionist	گردش کننده
excurse	گردش کردن
circulative	گردش کننده
data flow	گردش داده ها
number of revolutions	گردش بر دقیقه
rev	گردش بر دقیقه
circulation of money	گردش پول
currency circulation	گردش پول
continous cycle	گردش دائمی
to take a stroll	گردش کردن
to go for a stroll	گردش کردن
to be in a whirl	گردش کردن
the turn of a wheel	گردش چرخ
take a walk	گردش کردن
round robin	با گردش نوبت
right handed rotation	گردش به راست
revolving fund	اعتبار در گردش
rate of turn	میزان گردش
to make an excursion	گردش کردن
river trip	گردش رودخانه ای
walkabouts	گردش پیاده
walkabout	گردش پیاده
rpm	گردش در دقیقه
turning effect	اثر گردش
turning circle	دایره گردش
turnaround time	زمان گردش
volume of sales	گردش معاملات
raceway	حلقه گردش
promenader	گردش کننده
train ride	گردش با قطار
to make an excursion	به گردش رفتن
itinerate	گردش کردن
itinerancy	در بدری گردش
hydraulic cycle	گردش اب در طبیعت
gyringly	گردش کنان
gyre	گردش دایره
to go for a walk	گردش رفتن
go for a walk	گردش رفتن
money in circulation	پول در گردش
movableness	گردش دار
program flow	گردش برنامه
pleasure ground	گردش گاه
trading capital	سرمایه در گردش
operating capital	سرمایه در گردش
nyuctitropism	گردش برگ در شب
sashay	گردش سفر
negative caster	گردش معکوس
rotation in a clockwise direction	گردش به راست

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com