Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
vanquisher
غلبه کننده
Other Matches
beats
غلبه
victory
غلبه
prepotency
غلبه
domination
غلبه
beat
غلبه
dominance
غلبه
conquest
غلبه
victories
غلبه
ascendancey
غلبه
ascendance
غلبه
antonomasia
غلبه
conquests
غلبه
conquers
غلبه کردن
to gain the upper hand
غلبه یافتن
conquest
غلبه کردن
to bear down
غلبه کردن بر
conquests
غلبه کردن
conquer
غلبه کردن
conquering
غلبه کردن
overcoming
غلبه یافتن
overcome
غلبه کردن
overcomes
غلبه یافتن
overcoming
غلبه کردن
overcome
غلبه یافتن
overcomes
غلبه کردن
to gain a victory over
ففریافتن بر غلبه کردن بر
overpower
فتح و غلبه کردن
prepotence
نفوذ بسیار غلبه
prepotency
غلبه تفوق بسیار
overpowered
فتح و غلبه کردن
overpowers
فتح و غلبه کردن
to eat somebody alive
بر کسی کاملا غلبه شدن
vanquishable
پیروز شدنی غلبه کردنی
outgun
غلبه بر حریفان با حمله برتر
outdistance
غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistanced
غلبه بر حریفان با برتری بسیار
win
فاتح شدن غلبه یافتن بر
wins
فاتح شدن غلبه یافتن بر
outdistancing
غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistances
غلبه بر حریفان با برتری بسیار
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
voluntary manslaughter
قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
take over
مسلط شدن غلبه کردن جانشین کردن جانشین شدن
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
deflective
کج کننده
solvents
اب کننده
attacking
تک کننده
solver
حل کننده
thinner
کم کننده
jaberer
پچ پچ کننده
bidder
کننده
fillers
پر کننده
mauler
له کننده
bidders
کننده
filler
پر کننده
rebutter
رد کننده
doers
کننده
doer
کننده
abjurer or abjuror
کننده
puffer
پف کننده
skittish
رم کننده
ear-splitting
کر کننده
fizzy
کف کننده
commulator
یک سو کننده
whisperer
پچ پچ کننده
bender
خم کننده
benders
خم کننده
hopper
لی لی کننده
refutatory
رد کننده
refuser
رد کننده
hoppers
لی لی کننده
catterer
پچ پچ کننده
refutative
رد کننده
solvent
اب کننده
noncommittal
رد کننده
fluxing oil
اب کننده
sensor
حس کننده
deletive
حک کننده
swooner
غش کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
spurner
رد کننده
squelcher
له کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
percutient
دق کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
bandwidth
یچ کننده
surfy
کف کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com