Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 27 (4 milliseconds)
English	Persian
guggle	غلغل زدن یاکردن
Other Matches
gurgitation	غلغل
guggle	شرشرکردن غلغل
comminute	پودرشدن یاکردن
position	مستقرشدن یاکردن
positioned	مستقرشدن یاکردن
originating	اغاز شدن یاکردن
originate	اغاز شدن یاکردن
originated	اغاز شدن یاکردن
smallest	کوچک شدن یاکردن
smaller	کوچک شدن یاکردن
small	کوچک شدن یاکردن
disintegrate	متلاشی شدن یاکردن
disintegrating	متلاشی شدن یاکردن
disintegrates	متلاشی شدن یاکردن
originates	اغاز شدن یاکردن
proselytised	بدین تازهای وارد شدن یاکردن
proselytises	بدین تازهای وارد شدن یاکردن
dieselize	با موتور دیزل مجهز شدن یاکردن
proselytising	بدین تازهای وارد شدن یاکردن
proselytize	بدین تازهای وارد شدن یاکردن
proselytized	بدین تازهای وارد شدن یاکردن
proselytizes	بدین تازهای وارد شدن یاکردن
proselytizing	بدین تازهای وارد شدن یاکردن
exposing	در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exposes	در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
expose	در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com