English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
viscid غلیظ وشیره مانند
Other Matches
caramel یکجور شیرینی مرکب از قند وشیره ومیوه تافی
caramels یکجور شیرینی مرکب از قند وشیره ومیوه تافی
fulsome غلیظ
denser غلیظ
thick fog مه غلیظ
densest غلیظ
dense غلیظ
dreggy غلیظ
grumous غلیظ
sizy غلیظ
dense fog مه بس غلیظ
smoke مه غلیظ
smokes مه غلیظ
concentrated غلیظ
concentration غلیظ سازی
enrichment غلیظ کردن
condensable غلیظ شدنی
consomme ابگوشت غلیظ
inspissation غلیظ سازی
pea-souper مه غلیظ زردرنگ
potage ابگوشت غلیظ
concentrations غلیظ سازی
pea souper مه غلیظ زردرنگ
pea-soupers مه غلیظ زردرنگ
thickest غلیظ سفت
thicker غلیظ سفت
thick غلیظ سفت
thickened غلیظ شدن
thicken غلیظ شدن
incrassate غلیظ گردن
heavy accent لهجه غلیظ
incrassate غلیظ شدن
caliginous تار غلیظ
semiliquid مایع غلیظ
slabs غلیظ لیز
slab غلیظ لیز
loblolly اش اماج غلیظ
thickener غلیظ کننده
massy متراکم غلیظ
thickeners غلیظ کننده
body غلیظ کردن
thickens غلیظ شدن
bodies غلیظ کردن
pea soupy غلیظ و زرد رنگ
thickening agent عامل غلیظ کننده
heavies غلیظ خواب الود
impaste رنگ غلیظ زدن به
heaviest غلیظ خواب الود
heavy غلیظ خواب الود
cream of lime دوغاب اهک غلیظ
Blood is thicker than water . <proverb> خون از آب غلیظ تر است.
heavier غلیظ خواب الود
burr غلیظ تلفظ کردن
burring غلیظ تلفظ کردن
burred غلیظ تلفظ کردن
burrs غلیظ تلفظ کردن
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
impasto شیوه رنگ زنی غلیظ
sirup محلول غلیظ قندی دارویی
syrups محلول غلیظ قندی دارویی
wilson cloud نوعی ابر غلیظ و متراکم
minestrone سوپ غلیظ سبزی ولوبیاوماکارونی
smoggy پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
syrup محلول غلیظ قندی دارویی
smoke out <idiom> درمه غلیظ گیر کردن
madrilene ابگوشت غلیظ گوجه فرنگی
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate لایه مانند ورقه مانند
sludge لجن غلیظ رسوب مخازن سوخت ناو
accelerating pump پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
calendaring قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
condense منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condenses منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condensing منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
plumose پر مانند
etc و مانند آن
toughest پی مانند
aquiform اب مانند
womanlike زن مانند
without an e. بی مانند
tougher پی مانند
fluty نی مانند
floriform گل مانند
simulant مانند
similiar مانند
argillaceous گل مانند
anthoid گل مانند
argillaceous رس مانند
arundinaceous نی مانند
plumelike پر مانند
analog مانند
and so on و مانند ان
after the example of مانند
unapproachable بی مانند
fulidal اب مانند
tough پی مانند
feathery پر مانند
threadlike نخ مانند
thready نخ مانند
unequaled بی مانند
impish جن مانند
encephaloid مخ مانند
reedier نی مانند
reediest نی مانند
reedy نی مانند
vide مانند
etcetera و مانند ان
tendinous بی مانند
analogous مانند
frothy کف مانند
incomparable بی مانند
inimitable بی مانند
unprecedented بی مانند
unprecedentedly بی مانند
capillaceous مانند نخ
myrtle formed اس مانند
pipelike نی مانند
filiform نخ مانند
capitate مانند سر
similar مانند
near- مانند
nearing مانند
goatish بز مانند
as مانند
nearer مانند
liplike لب مانند
blotchy لک مانند
neared مانند
analogues مانند
near مانند
gypsiferous گچ مانند
nears مانند
unique بی مانند
icily یخ مانند
string نخ مانند
analogue مانند
lambdoid مانند
nearest مانند
uniquely بی مانند
inapproachable بی مانند
castellated دژ مانند
mammilary مانند
foggy مانند مه
penniform پر مانند
unparalleled بی مانند
foggier مانند مه
foggiest مانند مه
mammilliform مانند
unequalled بی مانند
myrrhy مانند مرمکی
saclike کیسه مانند
columniform ستون مانند
brach تازی مانند
charry زغال مانند
cloistral دیر مانند
chondroid غضروف مانند
cicatricial مانند اثرزخم
cinderous خاکستر مانند
rhizoid ریشه مانند
rodlike میله مانند
rocklike خاره مانند
rheumatoid مانند روماتیسم
reniform کلیه مانند
saccate کیسه مانند
collective goods مانند جاده
leatheroid چرم مانند
coroniform تاج مانند
sciuroid سنجاب مانند
pyramidic اهرام مانند
corpuscular گویچه مانند
corvine کلاغ مانند
nebulose ابر مانند
cowish گاو مانند
crinoid زنبق مانند
puriform چرک مانند
negroid زنگی مانند
puppyish توله سگ مانند
corneous شاخ مانند
racemiform خوشه مانند
gummiferous صمغ مانند
reeding طرح نی مانند
ravined کلاغ مانند
in his own similitude مانند خودش
rattish موش مانند
ramiform شاخه مانند
coralline مرجان مانند
coralloid مانند مرجان
coriaceous چرم مانند
insectile حشره مانند
inimitably بطوربی مانند
cryptand حجره مانند
ceratoid شاخ مانند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com