English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (3 milliseconds)
English Persian
booty غنیمت
spoil غنیمت
spoiled غنیمت
spoiling غنیمت
spoils غنیمت
foray غنیمت
forays غنیمت
Other Matches
booty of war غنیمت جنگی
snap at غنیمت شمردن
There is no time like the present . <proverb> دم غنیمت است .
to take a of غنیمت شمردن
plunders به غنیمت گرفتن
plundering یغما غنیمت
plunder به غنیمت گرفتن
plunder یغما غنیمت
captures غنیمت گرفتن
capture غنیمت گرفتن
booty غنیمت جنگی
plundering به غنیمت گرفتن
plunders یغما غنیمت
capturing غنیمت گرفتن
to seize the opportunity فرصت را غنیمت شمردن
trophy of war غنیمت جنگی از دشمن
To seize an opportunity . فرصت را غنیمت شمردن
To capture as booty . غنیمت جنگه گرفتن
One must take time by the forelock . وقت را باید غنیمت شمرد
It is a gain . اینهم خودش غنیمت است
to make ap a ship کشتی را در دریا به غنیمت بردن
to prize a ship کشتی رادردریابه غنیمت بردن
You might as well take advantage of the savings. این مقدار پس انداز هم غنیمت است
prize money پولی که از فروش غنیمت دریایی بدست می اید
prizing غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prize غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prized غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prize courts به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
head hunt بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
prizes غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prized کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizes کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prize کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prize of war کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com