English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
backbiter غیبت کننده
whispery غیبت کننده
Other Matches
absences غیبت
absence غیبت
fadeaway غیبت
absenteeism غیبت
in absentia در غیبت
backbiting غیبت
desertion غیبت کردن
during his absonce درمدت غیبت او
minor occultation غیبت صغری
absence indicator غیبت نما
major occultation غیبت کبری
absenteeism غیبت از کار
backbite غیبت کردن
time out ساعت غیبت کارگر
missing movement غیبت از ستون نظامی
occultation غیبت امام زمان
default غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaulted غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaulting غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaults غیبت بازیگر یا تیم و باخت
alibi غیبت هنگام وقوع جرم جای دیگر
alibis غیبت هنگام وقوع جرم جای دیگر
To backbite a person . بد کسی راگفتن(پشت سر کسی غیبت کردن )
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
venerator تکریم کننده ستایش کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
deflective کج کننده
renunciant کننده
bender خم کننده
refutatory رد کننده
refutative رد کننده
refuser رد کننده
prater پچ پچ کننده
trackers پی کننده
hopper لی لی کننده
crusher له کننده
prattfall پچ پچ کننده
crepitant خش خش کننده
skittish رم کننده
surfy کف کننده
swooner غش کننده
syncopator غش کننده
repudiationist رد کننده
hoppers لی لی کننده
rebutter رد کننده
deletive حک کننده
attacking تک کننده
renunciant رد کننده
noncommittal رد کننده
fluxing oil اب کننده
commulator یک سو کننده
squasher له کننده
ear-splitting کر کننده
puffer پف کننده
squelcher له کننده
thinner کم کننده
fillers پر کننده
catterer پچ پچ کننده
solver حل کننده
tracker پی کننده
benders خم کننده
whisperer پچ پچ کننده
filler پر کننده
spurner رد کننده
filleting پر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
fizzy کف کننده
fillets پر کننده
mitigatory کم کننده
filleted پر کننده
fillet پر کننده
attenuant اب کننده
sensor حس کننده
mitigative کم کننده
percutient دق کننده
jaberer پچ پچ کننده
mumbler من من کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
doers کننده
solvent اب کننده
mauler له کننده
abjurer or abjuror کننده
bidders کننده
bidder کننده
doer کننده
solvents اب کننده
bandwidth یچ کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com