Dictiornary-Farsi | غیرقابل تخمین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
invaluable	غیرقابل تخمین


Other Matches

estimably	بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
indiscernible	غیرقابل مشاهده غیرقابل تشخیص
surmise	تخمین
surmised	تخمین
surmises	تخمین
estimating	تخمین
underestimating	تخمین کم
underestimates	تخمین کم
underestimated	تخمین کم
underestimate	تخمین کم
assessments	تخمین
assessment	تخمین
estimations	تخمین
estimation	تخمین
estimates	تخمین
estimated	تخمین
estimate	تخمین
approximations	تخمین
approximation	تخمین
surmising	تخمین
estimate	ارزیابی تخمین
guestimating	تخمین زدن
conjecturable	قابل تخمین
estimates	ارزیابی تخمین
estimations	تخمین زدن
estimate	تخمین تقویم
estimable	تخمین پذیر
estimated	تخمین تقویم
estimating	ارزیابی تخمین
estimating	تخمین زدن
estimating	تخمین تقویم
estimates	تخمین زدن
inestimable	تخمین ناپذیر
estimates	تخمین تقویم
estimated	تخمین زدن
estimated	ارزیابی تخمین
estimation	تخمین زدن
estimate	تخمین زدن
guestimates	تخمین زدن
guestimated	تخمین زدن
give or take	تخمین تقریبی
parameter estimation	تخمین پارامترها
estimator	تخمین کننده
estimator	تخمین زننده
range sensing	تخمین مسافت
measurement of demand	تخمین تقاضا
over estimation	تخمین بیش از حد
overestimation	تخمین حدبالا
parametric estimate	تخمین تقریبی
point estimation	تخمین نقطهای
range determination	تخمین مسافت
estimate of costs	تخمین مخارج
guesses	تخمین زدن
guesstimate	تخمین زدن
guess	تخمین زدن
guessed	تخمین زدن
rough guess <idiom>	تخمین تقریبی
guesstimated	تخمین زدن
guesstimates	تخمین زدن
guesstimating	تخمین زدن
guesses	تخمین فرض
guess	تخمین فرض
cost estimate	تخمین مخارج
guessed	تخمین فرض
regression estimate	تخمین رگرسیون
presumable <adj.>	تخمین زده شده
to quantify something [at]	تخمین زدن چیزی [به]
probable <adj.>	تخمین زده شده
rater	نرخ بند تخمین زن
to take the gauge of	براوردکردن تخمین زدن
range spotting	تخمین مسافت کردن
unbiased estimate	تخمین بدون تورش
estimate [quote]	براورد [تخمین] [اقتصاد]
incalculable	غیر قابل تخمین
to estimate something [at]	تخمین زدن چیزی [به]
anticipated <adj.>	تخمین زده شده
estimated <adj.>	تخمین زده شده
inappreciable	غیر قابل تخمین
constructive total loss	تخمین خسارت کل وارده
expected <adj.>	تخمین زده شده
range finding	تخمین مسافت کردن
estimate	براوردکردن تخمین زدن
estimated	براوردکردن تخمین زدن
account	تخمین زدن دانستن
conjecture	تخمین حدس زدن
estimates	براوردکردن تخمین زدن
conjecture	حدس و تخمین زدن
estimating	براوردکردن تخمین زدن
watertight	غیرقابل نفوذ اب
incommunicable	غیرقابل ابلاغ
in check <idiom>	غیرقابل کنترل
incontestable	غیرقابل بحث
ineluctable	غیرقابل مقاومت
run wild <idiom>	غیرقابل کنترل
impermeable	غیرقابل نفوذ
unreadable	غیرقابل خواندن
incorrodible	غیرقابل تحلیل
unwarrantable	غیرقابل ضمنانت
indiscrete	غیرقابل تشخیص
inapprehensible	غیرقابل ادراک
unacceptably	غیرقابل قبول
dilemma	معمای غیرقابل حل
dilemmas	معمای غیرقابل حل
irrevocable	غیرقابل برگشت
flexionless	غیرقابل صرف
fordless	غیرقابل عبور
implausibility	غیرقابل قبولی
checkless	غیرقابل جلوگیری
inappellable	غیرقابل استیناف
indissolubly	بطور غیرقابل حل
untouchability	غیرقابل لمس
indistributable	غیرقابل توزیع
irrefrangible	غیرقابل تجزیه
obsolete	غیرقابل استفاده
irrespirable	غیرقابل استنشاق
quenchless	غیرقابل جلوگیری
untenable	غیرقابل دفاع
inalienable	غیرقابل انتقال
ineligible	غیرقابل قبول
unacceptable	غیرقابل قبول
not negotiable	غیرقابل معامله
not negotiable	غیرقابل انتقال
incomparable	غیرقابل مقایسه
uncompromisingly	غیرقابل انعطاف
uncompromising	غیرقابل انعطاف
unpromising	غیرقابل اطمینان
ineffability	غیرقابل توصیفی
ungovernable	غیرقابل کنترل
inexplosive	غیرقابل انفجار
inexplosive	غیرقابل احتراق
infrangible	غیرقابل نقض
unappealable	غیرقابل استیناف
unappealabe	غیرقابل استیناف
insociable	غیرقابل امیزش
unachievable	غیرقابل حصول
noteless	غیرقابل ملاحظه بی نت
unthinkable	غیرقابل فکر
unreliable	غیرقابل اعتماد
unassailable	غیرقابل بحث
unassailable	غیرقابل حمله
unmentionable	غیرقابل گوشزد
inaccessibility	غیرقابل دسترسی
uncountable <adj.>	غیرقابل شمارش
out of the way	غیرقابل دسترس
out-of-the-way	غیرقابل دسترس
sumless <adj.>	غیرقابل شمارش
unquestioning	غیرقابل اعتراض
indefensible	غیرقابل دفاع
numberless <adj.>	غیرقابل شمارش
uncontrollably	غیرقابل نظارت
unwarranted	غیرقابل ضمنانت
indecipherable	غیرقابل کشف
indecipherable	غیرقابل استخراج
irrefutable	غیرقابل تکذیب
inescapable	غیرقابل اجتناب
built-in	غیرقابل انتقال
uncontrollable	غیرقابل جلوگیری
uncontrollable	غیرقابل نظارت
impossible [colloquial] <adj.>	غیرقابل قبول
uncontrollably	غیرقابل جلوگیری
inaccessible <adj.>	غیرقابل دسترس
unprintable	غیرقابل چاپ
unerring	غیرقابل لغزش
innumerable <adj.>	غیرقابل شمارش
unutilizable	غیرقابل استفاده
unusable	غیرقابل استفاده
acataletic	غیرقابل فهم
countless <adj.>	غیرقابل شمارش
beyond bearing	غیرقابل تحمل
unprofitable	غیرقابل استفاده
irremediable	غیرقابل استرداد
unpredictable	غیرقابل استناد
unpredictable	غیرقابل پیشگویی
myriad <adj.>	غیرقابل شمارش
inaccessible	غیرقابل دسترس
unquestionable	غیرقابل اعتراض
irredeemable	غیرقابل خریداری
incalculably	بطور غیر قابل تخمین
two stage least squares method	برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
estimates	تخمین زدن ارزیابی کردن
estimated	تخمین زدن ارزیابی کردن
estimate	تخمین زدن ارزیابی کردن
appraising	تقویم کردن تخمین زدن
appraise	تقویم کردن تخمین زدن
appraises	تقویم کردن تخمین زدن
compute	حساب کردن تخمین زدن
computed	حساب کردن تخمین زدن
computes	حساب کردن تخمین زدن
estimating	تخمین زدن ارزیابی کردن
unbiased estimators	تخمین زنندههای بدون تورش
appraised	تقویم کردن تخمین زدن
unknowingly	غیرقابل ادراک و فهم
unquestionable	محقق غیرقابل منازعه
unusable fuel	سوخت غیرقابل استفاده
unchangeably <adv.>	به طور غیرقابل فسخ
incomparably	بطور غیرقابل مقایسه
unknowing	غیرقابل ادراک و فهم
unalterably <adv.>	به طور غیرقابل فسخ
immutably <adv.>	به طور غیرقابل فسخ
unpremediated	غیرقابل پیش بینی