English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
removed فاصله خانوادگی
Other Matches
heraldry نجباوعلائم نجابت خانوادگی نشان نجابت خانوادگی
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
space فاصله دادن فاصله داشتن
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
domestic خانوادگی
familial خانوادگی
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
family asset دارائی خانوادگی
surname نام خانوادگی
family allowances مقرری خانوادگی
washerwoman زن رختشوی خانوادگی
clannishness هواداری خانوادگی
nobility اصالت خانوادگی
patronymic نام خانوادگی
family name اسم خانوادگی
surnames نام خانوادگی
household system نظام خانوادگی
homophyly شباهت خانوادگی
emblazonry نشان خانوادگی
blazon نشان خانوادگی
family industry صنعت خانوادگی
family name نام خانوادگی
domestic problem مساله خانوادگی
family background پیشینه خانوادگی
family names نام خانوادگی
family names اسم خانوادگی
family farm مزرعه خانوادگی
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
coat armour زره ونشانهای خانوادگی
vendettas دشمنی خونی خانوادگی
vendetta دشمنی خونی خانوادگی
majordomo متصدی امور خانوادگی
domestically بطور خانوادگی و اهلی
family neurosis روان رنجوری خانوادگی
maiden names نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
hestia الهه اجاق خانوادگی وشهرها
highbred دارای تربیت یانجابت خانوادگی
maiden name نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
heraldry ایین وتشریفات نشانهای خانوادگی
emblazon بانشانهای نجابت خانوادگی اراستن
blazonry علامت یانشان نجابت خانوادگی
tied down <idiom> مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
scutcheon سپر سپرحاوی نشان خانوادگی
blood feud کینه وعداوت خانوادگی دشمنی دیرین
major domo متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domos متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
king of arms متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
He cant be tied down to family life. پای بند زندگی خانوادگی نیست
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
pewage پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
hatchment صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
initialled نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialing نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialed نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initial نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialling نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initials نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
gap فاصله
range فاصله
ranged فاصله
ranges فاصله
interval فاصله
intermittence فاصله
length فاصله
single space تک فاصله تو هم
space جا فاصله
spacing فاصله
space bar فاصله زن
space فاصله
lengths فاصله
intermezzo فاصله
clearance فاصله
hiatus فاصله
per saltum بی فاصله
gaps فاصله
blank فاصله
tele فاصله
unremittingly بی فاصله
blankest فاصله
blank character فاصله
distances فاصله
interregnum فاصله
en dash خط فاصله ان
em dash خط فاصله ام
interregna فاصله
distance فاصله
discontinuance فاصله
head space فاصله سر
spaces فاصله
spaces جا فاصله
diastema فاصله
interregnums فاصله
equidistant هم فاصله
time lag فاصله زمانی
interim فیمابین فاصله
diatessaron فاصله یک چهارم
interludes بادخور فاصله
magnet gap فاصله هوایی
interlude بادخور فاصله
deflationary gap فاصله تنزلی
mode interval فاصله نما
dead rise فاصله مرده
normal interval فاصله معمولی صف
distance meter فاصله سنج
elongation فاصله زاویهای
blank character دخشه فاصله
signal distance فاصله علامتی
line spacing فاصله خطوط
line to line spacing فاصله سطور
interstice ترک فاصله
center distance فاصله مرکزی
center distance فاصله ازمرکز
class interval فاصله طبقه
polar distance فاصله قطبی
line spacing فاصله سطر
dutter فاصله ستونها
respite _ فاصله استراحت
safe distance فاصله بی خطر
shim فاصله پرکن
shouting distance فاصله صدا رس
angular distance فاصله زاویهای
sight distance فاصله دید
range meter فاصله سنج
spacing فاصله بندی
spacing فاصله گذاری
code distance فاصله رمز
time out وقفه فاصله
time lags فاصله زمانی
coherence distance فاصله همدوسی
confidence interval فاصله اطمینان
confidence interval فاصله اعتماد
piston clearnce فاصله پیستون
infighting نبرد در فاصله کم
f. distance or length فاصله کانونی
close range فاصله نزدیک
soft carriage return خط فاصله خالی
gulfs فاصله زدوری
gulf فاصله زدوری
space bar فاصله گذار
space condition شرط فاصله
space condition حالت فاصله
line spacing فاصله سطرها
social distance فاصله اجتماعی
known distance فاصله معلوم
distant فاصله دار
intermissions فاصله عود
time span فاصله زمان
haul distance فاصله حمل
head space فاصله سر تیربار
intervalometer فاصله سنج
vacation فاصله دو اجلاس
vacations فاصله دو اجلاس
period فاصله زمان
spaced فاصله دار
keyspace فاصله کلیدی
intermission فاصله عود
hard space فاصله واصل
period/stretch/lapse of time فاصله زمان
time period فاصله زمان
spaces فاصله مدت
spaces جا فاصله مدت
interrupted فاصله دار
interval فاصله [ریاضی]
focussing فاصله کانونی
focusses فاصله کانونی
focussed فاصله کانونی
focuses فاصله کانونی
focused فاصله کانونی
leading فاصله خطوط
interspace فاصله مدت
clearance فاصله باز
spaces فاصله گذاشتن
space فاصله مدت
space جا فاصله مدت
space فاصله گذاشتن
ignition gap فاصله جرقه
ignition spark gap فاصله جرقه
input gap فاصله اولیه
focus فاصله کانونی
frequency spacing فاصله فرکانس
spacing bias پیشقدر فاصله
span فاصله معین
lapsing فاصله زمانی
lapses فاصله زمانی
lapse فاصله زمانی
interval confidence فاصله اطمینان
tooth gap فاصله دندانه
track pitch فاصله شیار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com