Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
leading
فاصله خطوط
line spacing
فاصله خطوط
Search result with all words
contour interval
فاصله خطوط واصل
grid interval
فاصله خطوط شبکه
Other Matches
stepped lines
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
isotherm
خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobar
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobars
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isohaline
خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
single space
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
point blank range
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
coragne line
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
space
فاصله دادن فاصله داشتن
spaces
فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alley
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
holes
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
cotidal lines
خطوط هم مد
tricking
خطوط
tricked
خطوط
trick
خطوط
stream lines
خطوط جریان
isovent
خطوط هم باد
closed traverse
خطوط متقاطع
isostatic lines
خطوط ایزواستاتیک
street railway
خطوط تراموا
lines of force
خطوط نیرو
lines of communication
خطوط مواصلاتی
absorption lines
خطوط دراشامی
absorption spectrum
خطوط جذبی
outside lines
خطوط حمله
line to line fault
تماس خطوط
along line
در امتداد خطوط
line of induction
خطوط القا
line of flux
خطوط قوا
air way station
خطوط هوایی
line of communications
خطوط مواصلات
balmer lines
خطوط بالمر
symmetry lines
خطوط تقارن
zigzags
خطوط منکسر
curvature lines
خطوط مدور
emission spectrum lines
خطوط نشری
zigzag
خطوط منکسر
equipotential lines
خطوط هم پتانسیل
extension lines
خطوط دنباله
lines of force
خطوط قوا
flow lines
خطوط جریان
flowlines
خطوط جریان
fraunhofer lines
خطوط فرانهوفر
front lines
خطوط مقدم
grid lines
خطوط شبکه
curvature lines
خطوط منحنی
dedicated lines
خطوط اختصاصی
spectral lines
خطوط طیفی
isocline
خطوط هم شیب
zigzagging
خطوط منکسر
cotidal lines
خطوط مدیکسان
isochromatique
خطوط همرنگ
zigzagged
خطوط منکسر
dark lines
خطوط تاریک
retrace blanking
خاموشی خطوط بازگشتی
meridians
خطوط نصف النهار
rivers
سفیدی بین خطوط
zigzags
خطوط جناغی پیوسته
meridian
خطوط نصف النهار
river
سفیدی بین خطوط
zigzagging
خطوط جناغی پیوسته
sheetlines
خطوط حاشیه نقشه
sheetlines
خطوط کناره نقشه
open lines
خطوط باز شطرنج
zigzagged
خطوط جناغی پیوسته
zigzag
خطوط جناغی پیوسته
rivulose
دارای خطوط مارپیچی
phraseogram
خط یا خطوط نماینده عبارات
microwave transmission lines
خطوط انتقال ریزموج
magnetic path
مسیر خطوط قوا
front lines
خطوط جلو جبهه
dark line spectrum
طیف خطوط تاریک
cutting line of force
قطع خطوط قوا
curvilinear ornament
زینتکاری با خطوط خمیده
crawl trench
خطوط رابط سنگرها
isohyetal map
نقشه خطوط هم باران
communications
خطوط مواصلاتی ارتباطات
collimate
منطبق کردن خطوط
voltage between lines
ولتاژ بین خطوط
leased line network
شبکه با خطوط استیجاری
diplomatics
شناسایی خطوط باستانی
inside lines
خطوط حمله شمشیربازی
gules
خطوط موازی عمودی
contours
خطوط تراز زمین
contours
خطوط کناره نما
hoseline
خطوط لوله لاستیکی
hypen ladder
ردیف خطوط تیره
endline
خطوط موازی با 04 مترفاصله
electric line of force
خطوط نیروی برق
hypen ladder
خطوط تیره نردبانی
domestic air traffic
خطوط هوایی داخلی
line of communications
خطوط ارتباطی زمین
advance of defensive line
در جلو خطوط پدافندی
trackage
خطوط راه اهن
equal cost lines
خطوط هزینه برابر
magnetic lines of force
خطوط قوای مغناطیسی
air line of communications
خطوط مواصلات هوایی
magnetic lines of force
خطوط نیروی مغناطیسی
contour lines
خطوط میزان منحنی
magnetic line of force
خطوط قوای مغناطیسی
vermiculate
دارای خطوط موجی
floating lines
خطوط مواج عکس هوایی
lineolate
خط دار دارای خطوط ریز
lineolated
خط دار دارای خطوط ریز
lpm
تعداد خطوط دردقیقه inutes
gridiron
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
infiltrate
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated
در خطوط دشمن نفوذ کردن
magnetic path length
طول مسیر خطوط قوا
infiltrates
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrating
در خطوط دشمن نفوذ کردن
sideline
خطوط طرفین میدان بازی
lineaments
خطوط چهره صفات مشخصه
lightface
حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
converging
تقارب خطوط وجود تشابه
boundry lines
خطوط اطراف زمین والیبال
sidelining
خطوط طرفین میدان بازی
converges
تقارب خطوط وجود تشابه
converged
تقارب خطوط وجود تشابه
converge
تقارب خطوط وجود تشابه
ingrain
خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
paleography
شناسایی وکشف خطوط قدیمه
sidelined
خطوط طرفین میدان بازی
convergent
خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
overhead trolley
خطوط هوایی ترن برقی
lineament
خطوط چهره صفات مشخصه
sidelines
خطوط طرفین میدان بازی
ring streaked
دارای خطوط گرد در روی بدن
contour strip cropping
کشت نواری برروی خطوط میزان
agonic line
خطوط رسم شده روی نقشه
hierologist
متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
crawl trench
سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
line engraving
گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
stria
نوار باریک هریک از خطوط موازی
graticule
خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
ring straked
دارای خطوط گرد در روی بدن
neatline
خطوط باریک حدود کناره نقشه
hierology
علم خواندن خطوط قدیم مصر
image sharpness
خطوط مورب تحت زاویه معین
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
contour map
نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
topographic map
نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
oblique perspective
پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
floating lines
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
raster scan graphics
نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
foreshortening
نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
granite paper
کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
bar pattern
ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
main stripe
[خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
stereocomparagraph
دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
hachures
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
line drawings
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
raster
خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
line drawing
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
laid paper
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
perspective grid
خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
teleprompter
اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
lattice
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
hard clip area
حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
reversal temperature
دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
ribbing
ساختمان دندههای هر چیز راه ها یا خطوط بر جسته مجموعه تیریا دگلهای کشتی
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
outdent
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
graticule ticks
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
dejagging
نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
corporate model
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
apolline
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
stroke writer
ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
sketching
روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
diastema
فاصله
equidistant
هم فاصله
interregnums
فاصله
interregnum
فاصله
interregna
فاصله
ranges
فاصله
unremittingly
بی فاصله
blankest
فاصله
distance
فاصله
spacing
فاصله
space
جا فاصله
intermezzo
فاصله
discontinuance
فاصله
blank character
فاصله
spaces
جا فاصله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com