Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
trap
فاصله چرمی بین شست انگشتان دستکش
Other Matches
kid gloves
دستکش چرمی
finger tab
دستکش چرمی سوراخدارکمانگیر
spans
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanned
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
span
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
single space
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
yohan nukite
ضربه با انگشتان
pyon son keut
نوک انگشتان
hirake
مفصلهای انگشتان
palicoot
نوک انگشتان پا
with fingers interlocked
با انگشتان در هم افتاده
point blank range
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
finger dexterity test
ازمون چالاکی انگشتان
press
فشار دادن با انگشتان
presses
فشار دادن با انگشتان
interdigital
واقع در میان انگشتان
interdigitate
واقع در میان انگشتان
interval
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
athlete's foot
نوعی مرض قارچی انگشتان
toho
اعضای انگشتان نشانه و شست
athlete's foot
ترک خوردن بین انگشتان پا
cat's cradle
ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
touches
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
touch
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
keilo
ضربهای در کاراته بانوک انگشتان جمع شده
gloves
دستکش
glove
دستکش
chevron
دستکش
gantlet
دستکش
chevrons
دستکش
space
فاصله دادن فاصله داشتن
spaces
فاصله دادن فاصله داشتن
boxing gloves
دستکش بوکس
gantelope
دستکش بلند
gauntlets
دستکش بلند
gauntlet
دستکش بلند
boxing glove
دستکش بوکس
gantlope
دستکش بلند
kid gloves
دستکش جیر
webber
دستکش ساز
mitts
دستکش بلند
mitt
دستکش بلند
wheel gloves
دستکش رانندگی
glover
دستکش ساز
muffled
دستکش پوش
kid glove
دستکش پوش
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
chevrons
دستکش ارم بازو
mitt
دستکش بیش بال
mitts
دستکش بیش بال
catching glove
دستکش دروازه بان
chevron
دستکش ارم بازو
alley
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
Can count on the fingers of one hand
<idiom>
رخ دادن اتفاقی به تعداد انگشتان دست
[اتفاق نادر و به دفعات محدود]
gauntlets
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
glove stretcher
اسباب گشادکردن پنجههای دستکش
blow with the open glove
ضربه با دستکش باز بوکس
an iron hand in a valvet glove
دست اهنین در دستکش مخملی
gauntlet
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
A pair of shoes (gloves,socks).
یک جفت کفش( دستکش ؟جوراب )
stick glove
دستکش کلفت دروازه بان
leathern
چرمی
leathery
چرمی
leatherly
چرمی
Where is the mate ( companion ) of this glove ?
لنگه دیگه این دستکش کجاست ؟
leather
قیش چرمی
leather
چرمی کردن
straps
بند چرمی
strap
بند چرمی
valise
کیسه چرمی
taws
تازیانه چرمی
leather belt
تسمه چرمی
bullwhip
شلاق چرمی
leather
بند چرمی
jerkins
نیمتنه چرمی
jerkin
نیمتنه چرمی
holsters
جلد چرمی
holster
جلد چرمی
valises
کیسه چرمی
medicine ball
توپ چرمی
wrists
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
wrist
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
holes
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
shiner
کفش چرمی برقی
blackjack
چماق یا شلاق چرمی
gaskets
واشر مقوایی یا چرمی
gasket
واشر مقوایی یا چرمی
leather trousers
{pl}
شلوار چرمی
[پوشاک و مد]
leather pants
{pl}
[American]
شلوار چرمی
[پوشاک و مد]
lederhosen
شلوار چرمی
[پوشاک و مد]
cf
مخفف جلد چرمی
leathers
لباس چرمی محافظ
close march
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
aparejo
نوعی پالان چرمی یا پارچهای
portfolio
کیف چرمی بزرگ مقام
holster
در جلد چرمی قرار دادن
palm and needle
کفه چرمی ملوانی و سوزن
holsters
در جلد چرمی قرار دادن
jerkin
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
sweatband
نوار چرمی دور کلاه
sweatbands
نوار چرمی دور کلاه
jerkins
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
portfolios
کیف چرمی بزرگ مقام
armguard
قطعه چرمی محافظ دست کمانگیر
butting
حلقه چرمی دور دستگیره پارو
welt
حاشیه چرمی دور چیزی مغزی
welts
حاشیه چرمی دور چیزی مغزی
keepers
تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
keeper
تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
sporran
چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
thoroughbrace
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
home row
ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
crupper
تکه چرمی که به پشت زین بسته میشود واز زیر دم اسب میگذرد
sabretache
خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
mitten
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
half bound
درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
holster
جلد چرمی هفت تیر وتپانجه جلد
attache case
کیف اداری
[کیف جعبه ای دستی چرمی]
holsters
جلد چرمی هفت تیر وتپانجه جلد
brief case
[briefcase]
کیف اداری
[کیف جعبه ای دستی چرمی]
straps
تسمه تسمه چرمی نوار
strap
تسمه تسمه چرمی نوار
portfolio
کیف چرمی
[کیف کاغذ ]
lengths
فاصله
length
فاصله
gaps
فاصله
gap
فاصله
intermezzo
فاصله
intermittence
فاصله
hiatus
فاصله
head space
فاصله سر
discontinuance
فاصله
diastema
فاصله
space
جا فاصله
spacing
فاصله
spaces
فاصله
space
فاصله
blank character
فاصله
en dash
خط فاصله ان
interregna
فاصله
interregnum
فاصله
em dash
خط فاصله ام
interregnums
فاصله
blank
فاصله
blankest
فاصله
spaces
جا فاصله
range
فاصله
unremittingly
بی فاصله
ranged
فاصله
ranges
فاصله
per saltum
بی فاصله
tele
فاصله
interval
فاصله
equidistant
هم فاصله
space bar
فاصله زن
distances
فاصله
clearance
فاصله
distance
فاصله
single space
تک فاصله تو هم
fiducial interval
فاصله اطمینان
space condition
شرط فاصله
space condition
حالت فاصله
diatessaron
فاصله یک چهارم
f. distance or length
فاصله کانونی
dead rise
فاصله مرده
social distance
فاصله اجتماعی
soft carriage return
خط فاصله خالی
distance meter
فاصله سنج
space bar
فاصله گذار
deflationary gap
فاصله تنزلی
time interval
فاصله زمانی
spacing bias
پیشقدر فاصله
terraces spacing
فاصله تراسها
dutter
فاصله ستونها
close range
فاصله نزدیک
time span
فاصله زمان
class interval
فاصله طبقه
center distance
فاصله ازمرکز
center distance
فاصله مرکزی
space
جا فاصله مدت
period
فاصله زمان
code distance
فاصله رمز
coherence distance
فاصله همدوسی
stadimeter
فاصله یاب
subinterval
فاصله فرعی
period/stretch/lapse of time
فاصله زمان
confidence interval
فاصله اعتماد
time period
فاصله زمان
confidence interval
فاصله اطمینان
space
فاصله گذاشتن
space
فاصله مدت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com