Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
without engagement
فاقد تعهد
Other Matches
single track
فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
unqulified
فاقد شرایط لازم فاقد صلاحیت غیرصالح
consideration
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranty
تضمین تعهد تعهد قانونی
warranties
تضمین تعهد تعهد قانونی
acentrous
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
freed
فاقد
freeing
فاقد
ex-
فاقد
anurous
فاقد دم
frees
فاقد
bankrupt of
فاقد
ex
فاقد
free
فاقد
scentless
فاقد بو
sans
فاقد
stolidly
فاقد احساس
stolid
فاقد احساس
dis qualified
فاقد قابلیت
dis qualified
فاقد شرایط
unmannered
فاقد رفتارشایسته
unmeet
فاقد صلاحیت
lack
فاقد بودن
without
انطرف فاقد
toom
فاقد لاغر
paratactic
فاقد روابط
homely
فاقد جمال
indiscreet
فاقد حس تشخیص
antipathetic
فاقد تمایل
intestable
فاقد صلاحیت
inertialess
فاقد اینرسی
inertialess
فاقد لختی
incoordinate
فاقد حس همکاری
impassible
فاقد احساس
exhaust bin level
فاقد موجودی
shorthanded
فاقد کارگرکافی
lacked
فاقد بودن
unmennerly
فاقد رفتارشایسته
unobtrusive
فاقد جسارت
unobtrusively
فاقد جسارت
landless
فاقد زمین
landlessness
فاقد زمین
undocumented
فاقد ویزا
ametabolous
فاقد دگردیسی
ad hoc
فاقد عمومیت
ametabolic
فاقد دگردیسی
acholic
فاقد صفرا
incompetent
فاقد صلاحیت
acolous
فاقد اعضاء
astomatal
فاقد دهان
acholous
فاقد صفرا
visionless
فاقد دید
inexpert
فاقد خبرگی
burdened
فاقد حق تقدم
impersonal
فاقد شخصیت
dishonest
فاقد امانت
lacks
فاقد بودن
abulic
فاقد اراده
moneyless economy
اقتصاد فاقد پول
irretractile
فاقد قوه قبض
nonage
فاقد اهلیت قانونی
inexpessive
فاقد قوه فهماندن
acheiria
فاقد قوهء لامسه
one track
فاقد قوه ارتجاعی
ineligible
فاقد شرایط لازم
unman
فاقد مردانگی کردن
unmanning
فاقد مردانگی کردن
unmans
فاقد مردانگی کردن
asexual
فاقد خاصیت جنسی
azoic
فاقد نشان زندگی
deaf
فاقد قوه شنوایی
depersonalize
فاقد شخصیت کردن
unnerving
فاقد عصب کردن
unnerves
فاقد عصب کردن
unnerved
فاقد عصب کردن
unnerve
فاقد عصب کردن
denitrify
فاقد نیترات کردن
duty free
فاقد حقوق گمرکی
deafer
فاقد قوه شنوایی
aplacental
فاقد جفت جنین
imperscriptible
فاقد اجازه نوشته
incapacitation
فاقد صلاحیت کردن
inerrancy
فاقد غلط و اشتباه
agamous
فاقد الت جنسی
stereotyped
فاقد نبوغ وابتکار
irretentive
فاقد قوه ضیط
deafest
فاقد قوه شنوایی
fatherless
فاقد مولف معلوم
intestate
فاقد وصیت نامه
unthinking
فاقد قوهی تفکر
untune
فاقد هم اهنگی کردن
shapeless
فاقد شکل معین
systemoless
فاقد سیستم صحیح
unqualified
فاقد شرایط لازم
undocumented
فاقد مدارک قانونی
unfeeling
بیحس فاقد احساسات
onus
تعهد
commitments
تعهد
bank bond
تعهد
assumpsit
تعهد
contract
تعهد
engagements
تعهد
committment
تعهد
commitment
تعهد
assumes
تعهد
assume
تعهد
engagement
تعهد
bond
تعهد
undertaking
تعهد
guarantees
تعهد
guaranteed
تعهد
guarantee
تعهد
obligation
تعهد
obligations
تعهد
mandated
تعهد
mandates
تعهد
mandating
تعهد
oblogation
تعهد
assurance
تعهد
assurances
تعهد
obstriction
تعهد
sponsion
تعهد
liabilities
تعهد
warranty
تعهد
liability
تعهد
mandate
تعهد
assunption
تعهد
warranties
تعهد
disqualifies
فاقد شرایط لازم دانستن
morons
فرد فاقد رشد فکری
moron
فرد فاقد رشد فکری
color blind
فاقد حساسیت نسبت برنگ
desex
فاقد قوه جنسی کردن
non cohesive soil
خاکی که فاقد چسبندگی باشد
achordata
جانوران فاقد ستون فقرات
coreless induction furnace
کوره القائی فاقد هسته
disqualified
فاقد شرایط لازم دانستن
disqualifying
فاقد شرایط لازم دانستن
disqualify
فاقد شرایط لازم دانستن
inartistic
فاقد اصول هنری بی هنر
abranchiate
فاقد برانشی یادستگاه تنفس
cleaned
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
desexualize
فاقد قوه جنسی کردن
cleanest
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
indign
فاقد شایستگی خشمگین کردن
cleans
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
inert
فاقد نیروی جنبش بیروح
insolvent
فاقد توانایی پرداختن دیون
unaccounted
حساب نشده فاقد توضیح
visionless
فاقد حس بینش ومال اندیشی
clean
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
straw boss
[سرپرست فاقد اختیارات کافی]
to take on
تعهد کردن
substitution of an obligation
تبدیل تعهد
recognizance
تعهد نامه
discharge of an obligation
سقوط تعهد
substitution of a different obligation
تبدیل تعهد
preengagement
تعهد قبلی
extinction of an obligation
انقضاء تعهد
implied assumpist
تعهد ضمنی
take on
تعهد کردن
liability to disease
تعهد امادگی
fulfilment of an obligation
ایفاء تعهد
nonalignment
عدم تعهد
mature obligation
تعهد حال
fulfilment of an obligation
اجرای تعهد
termination of an obligation
انقضاء تعهد
peremptory undertaking
تعهد قاطع
breach of an obligation
تخلف از تعهد
honour
انجام تعهد
underwritten
تعهد کردن
underwrote
تعهد کردن
warranties
تعهد کننده
committal
تعهد الزام
warranty
تعهد کننده
enterprise
تعهد تجارت
subscribers
تعهد کننده
underwriting
تعهد کردن
honoring
انجام تعهد
honoured
انجام تعهد
honouring
انجام تعهد
honored
انجام تعهد
honours
انجام تعهد
honors
انجام تعهد
underwrites
تعهد کردن
enterprises
تعهد تجارت
subscriber
تعهد کننده
undertakes
تعهد کردن
covenant
تعهد کردن
underwrite
تعهد کردن
subscription
تعهد پرداخت
undertaken
تعهد کردن
subscriptions
تعهد پرداخت
undertake
تعهد کردن
covenants
تعهد کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com