English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
Other Matches
tone-deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
tone deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
sensitivity ratio نسبت حساسیت
thermotropism حساسیت نسبت به گرما
sensibility to praise حساسیت نسبت به ستایش
allergies حساسیت نسبت بچیزی
allergy حساسیت نسبت بچیزی
photosensitive دارای حساسیت نسبت به نور
allergy حساسیت نسبت به چیزی [پزشکی]
photosensitize نسبت بنور حساسیت پیداکردن
diathesis تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
stenotopic دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
hyposensitize کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
mantoux test ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
class-conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-consciousness دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
looked زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
silhouette نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
silhouettes نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
hyperalgesis حساسیت زیاد نسبت به درد درد بسیار سخت
litmus ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
single track فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
unqulified فاقد شرایط لازم فاقد صلاحیت غیرصالح
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
leverage نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata برحسب نسبت معین بهمان نسبت
bloodred برنگ خون
bloodier برنگ خون
bronze برنگ برنز
lightsome برنگ روشن
violaceous برنگ بنفشه
bronzes برنگ برنز
brassy برنگ برنج
wheaten برنگ گندم
indigo برنگ نیلی
brassier برنگ برنج
bloody برنگ خون
sepal oid برنگ کاسبرگ
rosily برنگ قرمز
brassiest برنگ برنج
pinto رنگ برنگ
crimson برنگ خون
sanguinity برنگ خون
bloodiest برنگ خون
strawy برنگ کاه
iridescence رنگ برنگ شونده
cerulean برنگ ابی نیلگون
encrimson برنگ لاکی دراوردن
opalline برنگ عین الشمس
sanguine قرمز برنگ خون
to change colour رنگ برنگ شدن
chromatographic وابسته برنگ نگاری
rubiginous برنگ قرمز اجری
amaranthine برنگ تاج خروسی
versicolour رنگ برنگ شده
It tends to be blue . It is bluish. بیشتر برنگ آبی می زند
rubrication نشان گذاری برنگ قرمز
incarnate برنگ گوشتی مجسم کردن
tan برنگ قهوهای وسبزه دراوردن
nationallism مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
pyrope هر نوع گوهر برنگ قرمز روشن
gummite ئیدرات اورانیم برنگ زردمایل بقرمز
marble cake کیک کره دار برنگ روشن
gahnite ماده معدنی برنگ سبزتیره بفرمول 4O 2Al Zn
euclase بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
grisaille نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
manila paper یک نوع کاغذ محکم برنگ زرد مایل به قهوهای
white heat درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
scarlet letter حرف A برنگ سرخ که روی سینه زناکاران نصب میشده
odontolite دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
susceptivity حساسیت
friction حساسیت
liking حساسیت
frictions حساسیت
sensitometer حساسیت
elasticity حساسیت
sensitiveness حساسیت
sinsitivity حساسیت
impressibility حساسیت
sensitivities حساسیت
sensibility حساسیت
sensitivity حساسیت
allergy حساسیت
allergies حساسیت
sensibilities حساسیت
anurous فاقد دم
frees فاقد
bankrupt of فاقد
freed فاقد
freeing فاقد
scentless فاقد بو
free فاقد
sans فاقد
ex- فاقد
ex فاقد
luminous sensitivity حساسیت نوری
dynamic sensitivity حساسیت دینامیک
sensitive دارای حساسیت
allergic دارای حساسیت به
allergic وابسته به حساسیت
sensitivity میزان حساسیت
absolute sensitivity حساسیت مطلق
responsively با تاثر یا حساسیت
protopathic sensitivity حساسیت ابتدایی
static sensitivity حساسیت استاتیک
stress testing تست حساسیت
allergy حساسیت [پزشکی]
sentience حساسیت جسمانی
sensitivity training حساسیت اموزی
differential sensitivity حساسیت افتراقی
desensitization حساسیت زدایی
light sensitive با حساسیت نوری
hyperaesthesia ازدیاد حساسیت
keenness ذکاوت حساسیت
coloring sensitive حساسیت رنگ
terminal sensitivity حد بیشینه حساسیت
photosensitivity حساسیت به نور
sensitivities میزان حساسیت
hyposensitize عدم حساسیت
impassibility عدم حساسیت
hypersensitivity حساسیت شدید
increase in sensitivity افزایش حساسیت
price elasticity حساسیت قیمت
inelasticity عدم حساسیت
hyperesthesia فزونی حساسیت
measuring sensitivity حساسیت سنجش
hyperesthesia ازدیاد حساسیت
coefficient of elasticity ضریب حساسیت
inertialess فاقد لختی
shorthanded فاقد کارگرکافی
inexpert فاقد خبرگی
paratactic فاقد روابط
impersonal فاقد شخصیت
dis qualified فاقد شرایط
lacked فاقد بودن
lack فاقد بودن
lacks فاقد بودن
without انطرف فاقد
dis qualified فاقد قابلیت
impassible فاقد احساس
incoordinate فاقد حس همکاری
inertialess فاقد اینرسی
intestable فاقد صلاحیت
toom فاقد لاغر
incompetent فاقد صلاحیت
stolidly فاقد احساس
unobtrusively فاقد جسارت
unobtrusive فاقد جسارت
antipathetic فاقد تمایل
homely فاقد جمال
acholic فاقد صفرا
dishonest فاقد امانت
unmennerly فاقد رفتارشایسته
acolous فاقد اعضاء
indiscreet فاقد حس تشخیص
visionless فاقد دید
astomatal فاقد دهان
exhaust bin level فاقد موجودی
unmannered فاقد رفتارشایسته
unmeet فاقد صلاحیت
stolid فاقد احساس
abulic فاقد اراده
undocumented فاقد ویزا
ad hoc فاقد عمومیت
landlessness فاقد زمین
ametabolous فاقد دگردیسی
ametabolic فاقد دگردیسی
landless فاقد زمین
burdened فاقد حق تقدم
acholous فاقد صفرا
without engagement فاقد تعهد
measuring sensitivity حساسیت اندازه گیری
anti-histamine داروی ضد حساسیت یا آلرژی
intermediate frequency sensitivity حساسیت فرکانس میانی
k tungsten sensitivity حساسیت تنگستن در 4582کلوین
anti-histamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
antihistamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
jumpiness حالت بیقراری حساسیت
neurasthenia سر درد و حساسیت بی مورد
systematic desensitization حساسیت زدایی منظم
sensitivity training group گروه حساسیت اموزی
pollenosis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
allergic rhinitis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
spectral sensitivity characteristic مشخصه حساسیت مرئی
mouse مقابل حساسیت Mouse
mouses مقابل حساسیت Mouse
static luminous sensitivity حساسیت نوری استاتیک
current sensitivity of a crystal rectifi حساسیت یکسوکننده بلورین
pollinosis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
hyperirritable دارای حساسیت شدید
hayfever [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
exquisiteness حساسیت نازکی طبع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com