English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
turned out فاهر لباسیکهفردیبرتندارد
Other Matches
appearance فاهر
guize فاهر
exteriority فاهر
outsides فاهر
outside فاهر
semblable فاهر
superficies فاهر
ostensible فاهر
surface فاهر
guise فاهر
sensation فاهر
appearances فاهر
mien فاهر
superficial فاهر
squalid بد فاهر
externals فاهر
external فاهر
on the surface در فاهر
guises فاهر
sensations فاهر
the outward state فاهر
surfaced فاهر
rinds فاهر
rind فاهر
faces فاهر
externally فاهر
apparent فاهر
face فاهر
groomed فاهر
surfaces فاهر
manifest فاهر
manifested فاهر
manifesting فاهر
manifests فاهر
semblance صورت فاهر
hues تصویر فاهر
hue تصویر فاهر
outside appearance صورت فاهر
looks فاهر شدن
springs فاهر شدن
look فاهر شدن
looked فاهر شدن
nominally بصورت فاهر
spring فاهر شدن
in outward show بصورت فاهر
seems فاهر شدن
seemed فاهر شدن
affecter فاهر ساز
surface رویه فاهر
surfaces رویه فاهر
hermaphrodites خنثی فاهر
turn up فاهر شدن
turn-ups فاهر شدن
hermaphrodite خنثی فاهر
simulations فاهر سازی
simulation فاهر سازی
seem فاهر شدن
surfaced رویه فاهر
appearances فاهر نمایش
appearance فاهر نمایش
personal appearance وضع فاهر
exposed فاهر شده
habits مشرب فاهر
habit مشرب فاهر
aspect صورت فاهر
trumpery خوش فاهر
aspects صورت فاهر
formalist فاهر پرست
merged دشمن فاهر شد
to out ward seeming برحسب فاهر
to make ones a فاهر شدن
similitude بیرون فاهر
outward show صورت فاهر
outwardly برحسب فاهر
setting وضع فاهر
settings وضع فاهر
gloss جلوه فاهر
outsight فاهر بینی
garb کسوت فاهر
face فاهر منظر
faces فاهر منظر
outward show نمایش فاهر
the outward man انسان فاهر
the out ward eye چشم فاهر
pro forma از لحاظ فاهر
to keep up appearances حفظ فاهر کردن
seeming فاهر نما زیبایی
verisimilar دارای فاهر حقیقی
exposures فاهر شدن عکس
resurface دوباره فاهر شدن
resurfaced دوباره فاهر شدن
resurfaces دوباره فاهر شدن
show up <idiom> فاهر شدن ،رسیدن
the outer man وضع فاهر شخص
phantasm فاهر فریبنده سایه
outed رفتن فاهر شدن
develops فاهر کردن عکس
phantoms منظر فاهر فریبنده
phantom منظر فاهر فریبنده
out- رفتن فاهر شدن
outward things جهان برونی یا فاهر
judge by appearances حکم به فاهر کردن
of the surface در صورت فاهر از بیرون
out رفتن فاهر شدن
develop فاهر کردن عکس
prima facie evidence مدرک به فاهر قاطع
exposure فاهر شدن عکس
affectedly از روی فاهر سازی
on the surface درصورت فاهر از بیرون
for a sake برای حفظ فاهر
pro forma منباب فاهر فاهری
pro forma برای صورت فاهر
cycles :بصورت دورانی فاهر شدن
cycled :بصورت دورانی فاهر شدن
cycles بصورت متناوب فاهر شدن
turn up <idiom> به طور ناگهانی فاهر شدن
cycle بصورت متناوب فاهر شدن
cycled بصورت متناوب فاهر شدن
opportunity target هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
stuffed shirt ادم خوش فاهر وتوخالی
acronical فاهر شونده در غروب افولی
to evolve a fact چگونگی امری را فاهر کردن
deponont در فاهر مجهول و در باطن معلوم
reasonable and probable cause علت معقول و به فاهر درست
hued دارای فاهر ونمای مخصوص
paradoxical در فاهر مهمل و درواقع درست
acronichal فاهر شونده در غروب افولی
stuffed shirts ادم خوش فاهر وتوخالی
cycle :بصورت دورانی فاهر شدن
looks فاهر بنظرامدن مراقب بودن
look فاهر بنظرامدن مراقب بودن
specious دارای فاهر زیبا وفریبنده
aspects روش فاهر سازی چیزی
projected فاهر کردن نشان دادن
scarious دارای فاهر خشک وپلاسیده
sterling فاهر وباطن یکی واقعی
notation که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
projects فاهر کردن نشان دادن
looked فاهر بنظرامدن مراقب بودن
aspect روش فاهر سازی چیزی
notations که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
project فاهر کردن نشان دادن
rounding ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
successive آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
developer فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developers فاهر کننده عکس توسعه دهنده
i did it for show برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم
pop up <idiom> غیر منتظره یا ناگهانی فاهر شدن
disposure درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
deusexmachina شخص یا چیزی که بطور غیرمترقبه فاهر میشود
proteranthous دارای گلهاییکه قبل از برگ فاهر گردد
outwardness کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
whited ادم بد باطن و خوش فاهر چیز گرانبها
pages نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
paged نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
page نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
exposures در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
printed فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
expose در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exteriorize بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
prints فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
print فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
exposure در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
clothes horses کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
exposes در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exposing در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
textualism اهمیت دادن به لفظ یا معنی فاهر انتقاد لفظی
clothes horse کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
latensification تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
generations زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
transients وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
generation زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
clustering مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
transient وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
drop down menu منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
previewer خصوصیاتی که به کاربر امکان می دهند تا فاهر کاغذ را پیش از چاپ ببیند
timed تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
mysticism مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
damask سیاهی و یارنگی که براثر خوردگی روی فولاد صیقلی فاهر میشود
times تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
VBScript مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
time تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
debutant نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
cursors علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
cursor علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
response و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
architecture فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
responses و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
wire frame model نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
formats مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
blue key نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
thunderhead توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
fourth generation computers زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
format مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
dramatic monologue نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
styling فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
style فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
styled فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
styles فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com