Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
wicking
فتیله گذاری
Other Matches
wick
فتیله
wicks
فتیله
lunt
فتیله
dossil
فتیله
penicil
فتیله
touch paper
فتیله
tent
فتیله
tents
فتیله
lint
فتیله
noseing
فتیله
nosing
فتیله
seton
فتیله
ignitor
فتیله انفجاری
bead
مهره فتیله
lint
کهنه فتیله
tindery
فتیله فندک
fused
فتیله گذاشتن در
touch hole
جای فتیله
fuse
فتیله گذاشتن در
tinder
فتیله فندک
wicking
فتیله سازی
primacord
فتیله انفجاری
sliver
فتیله نخ بریدن
explosive train
فتیله انفجاری
fusee
فتیله دینامیت
ductility
فتیله واری
powder train
فتیله باروتی
halfround pointing
بندکشی فتیله
snuff
نوک فتیله
detonating cord
فتیله انفجاری
beads
مهره فتیله
candlewick
فتیله شمع
detonation cord
فتیله چاشنی
rush candle
شمع پیزر فتیله
detonation cord
فتیله منفجر کننده
ductility
خاصیت فتیله شدن
ovolo
فتیله تخم مرغی
cable moulding
فتیله نیمگرد یا گرد
quick match
فتیله توپ یا ترقه
fused
فتیله مواد منفجره فیوز
ogee
فتیله یا چفت بصورت اس یاوارونه
tops
فتیله
[قبل از تبدیل شدن به نخ]
fuse
فتیله مواد منفجره فیوز
electric squib
نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
touchhole
سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
wick
چیزی که بجای فتیله بکار رود
wicks
چیزی که بجای فتیله بکار رود
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
rushlight
چراغ کم نور روشنایی چراغی که فتیله ان از پیزر باشد
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
sliver
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
linstock
چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
roving
نخ نیم تاب
[نخی که از حالت فتیله درآمده و در مرحله قبل از تبدیل شدن به نخ باشد.]
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
coding
کد گذاری
indention
تو گذاری
lineation
خط گذاری
costing
قیمت گذاری
grading
نمره گذاری
nomenclauture
نام گذاری
nomographer
قانون گذاری
nomography
فن قانون گذاری
frustrations
عقیم گذاری
frustration
عقیم گذاری
idegraphy
نشان گذاری
iatraliptics
مرهم گذاری
hypothecation
رهن گذاری
pagination
صفحه گذاری
scoring
نمره گذاری
sanding
ماسه گذاری
ovulation
تخمک گذاری
scaling
مقیاس گذاری
legislation
قانون گذاری
pricing
قیمت گذاری
policy-making
سیاست گذاری
imposition of hands
دست گذاری
coronations
تاج گذاری
coronation
تاج گذاری
enterprises
سرمایه گذاری
capitalization
سرمایه گذاری
discrimination
فرق گذاری
fillings
لایی گذاری
filling
لایی گذاری
pointing
نقطه گذاری
disposure
درمعرض گذاری
ovulations
تخمک گذاری ها
dimensioning
اندازه گذاری
cupellation
قال گذاری
petarder
مامورخرج گذاری پل
invests
سرمایه گذاری
earmarking
علامت گذاری
finance
سرمایه گذاری
hypothecation
گرو گذاری
enterprise
سرمایه گذاری
collocation
باهم گذاری
hyphenation
خط تیره گذاری
policy making
سیاست گذاری
insulation
عایق گذاری
codes and codification
علامت گذاری
financing
سرمایه گذاری
finances
سرمایه گذاری
financed
سرمایه گذاری
investing
سرمایه گذاری
indentations
دندانه گذاری
limit of load
حد بار گذاری
numbering
شماره گذاری
mining
مین گذاری
spacing
فاصله گذاری
lable
جهت گذاری
impression
نشان گذاری
mark sensing
نشان گذاری
indentation
دندانه گذاری
lodgment
ودیعه گذاری
lodgement
ودیعه گذاری
valuations
ارزش گذاری
coding
علامت گذاری
valuation
ارزش گذاری
coding
کد گذاری چیزی
piping
لوله گذاری
edgings
لبه گذاری
edging
لبه گذاری
trapping
تله گذاری
insertion
جوف گذاری
impressions
نشان گذاری
demomination
نام گذاری
minelaying
مین گذاری
aggradation
ابرفت گذاری
ingravescence
رو بشدت گذاری
investment
سرمایه گذاری
dateline
تاریخ گذاری
interposition
پا میان گذاری
lettering
حروف گذاری
inunction
مرهم گذاری
investments
سرمایه گذاری
costing
هزینه گذاری
invested
سرمایه گذاری
puncuation
نقطه گذاری
juxtaposition
پهلوی هم گذاری
sedimentation
رسوب گذاری
sequencing
ترتیب گذاری
signallzation
علامت گذاری
structuralization
بنیان گذاری
padding
لایی گذاری
sedimentation
لایه گذاری
encoding
رمز گذاری
loading
بار گذاری
notation
نشان گذاری
scale factor
مقیاس گذاری
notations
نشان گذاری
synthesizes
هم گذاری کردن
casing
لوله گذاری
nominations
نام گذاری
syntheses
هم گذاری اختلاط
synthesis
هم گذاری اختلاط
tubing
لوله گذاری
synthesizing
هم گذاری کردن
casings
لوله گذاری
undervaluation
کم ارزش گذاری
synthesized
هم گذاری کردن
synthesize
هم گذاری کردن
synthesising
هم گذاری کردن
synthesised
هم گذاری کردن
indent
دندانه گذاری
indenting
دندانه گذاری
masking
نقاب گذاری
indents
دندانه گذاری
punctuation
نقطه گذاری
nomination
نام گذاری
weft insertion
پود گذاری
denominations
نام گذاری
prefixion
جلو گذاری
prefixion
سرواژه گذاری
prefixture
پیش گذاری
setting
کار گذاری
prefixture
جلو گذاری
settings
کار گذاری
marks
علامت گذاری
prefixture
سرواژه گذاری
preterition
فرو گذاری
prefixion
پیش گذاری
invest
سرمایه گذاری
synthesises
هم گذاری کردن
exposures
درمعرض گذاری
exposure
درمعرض گذاری
loads
فشنگ گذاری
indexing
شاخص گذاری
load
فشنگ گذاری
mark
علامت گذاری
devising
ارث گذاری
devises
ارث گذاری
devised
ارث گذاری
devise
ارث گذاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com