English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
tax evasion فرار از مالیات
Search result with all words
tax evasion فرار از پرداخت مالیات
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
Other Matches
lamming فرار کردن گریختن فرار
lams فرار کردن گریختن فرار
lam فرار کردن گریختن فرار
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
desert کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserting کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserts کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
assessments ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment ممیزی مالیات وضع مالیات
nonneutralities of income taxation خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
taxation مالیات بندی مالیات
levying اخذ مالیات مالیات
levied مالیات بندی مالیات
levies مالیات بندی مالیات
levies اخذ مالیات مالیات
levying مالیات بندی مالیات
levied اخذ مالیات مالیات
levy اخذ مالیات مالیات
levy مالیات بندی مالیات
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
loup فرار
scape فرار
drive فرار گل زن
leg bail فرار
drives فرار گل زن
mercurial فرار
volatile فرار
escape فرار
escapes فرار
escaping فرار
bridge escape فرار از پل
escaped فرار
escapement فرار
breakaway فرار
evasive فرار
subtile فرار
to take flight فرار
defection فرار
transgressor فرار و
desertion فرار از خدمت
flee فرار کردن
fleeing فرار کردن
flees فرار کردن
escape hatch دریچه فرار
escapable فرار کردنی
bolt-holes راه فرار
volatile file پرونده فرار
escapologist اهل فرار
escaped فرار از خاک
escaped گریز فرار
brain drain فرار مغزها
escape mechanism وسیله فرار
desertion فرار بیوفایی
escaped فرار کردن
to run away فرار کردن
volatile memory حافظه فرار
to elope فرار کردن
bolt-hole راه فرار
escape velocity سرعت فرار
to run away فرار کردن
volatile compound ترکیب فرار
escaping فرار کردن
hot money پول فرار
fled فرار کرده
escaping فرار از خاک
escaping گریز فرار
escapes فرار کردن
volatile file فایل فرار
centrifugal فرار از مرکز
escapes فرار از خاک
capital flight فرار سرمایه
escapes گریز فرار
trailing edge لبه فرار
jailbreaks فرار از زندان
jailbreak فرار از زندان
scape فرار کردن
scudding فرار از باد
guy فرار گریز
guys فرار گریز
postern راه فرار
volatile storage انباره فرار
escape فرار کردن
nonvolatile غیر فرار
volatility product محصول فرار
escapism فلسفه فرار
flyaway فرار فراری
abscond فرار کردن
absconded فرار کردن
skip of the mat فرار از تشک
scape وسیله فرار
scape of molecules فرار ملکول ها
get away <idiom> فرار کردن
volatility product فراورده فرار
skedaddle فرار کردن
volatile storage حافظه فرار
absconds فرار کردن
absconding فرار کردن
luft خانه فرار
loup فرار کردن
escape trunk دهلیز فرار
scarpers فرار کردن
flight of capital فرار سرمایه
scarpering فرار کردن
to run off فرار کردن
scarpered فرار کردن
scarper فرار کردن
fugitive ناپایدار فرار
fugitives ناپایدار فرار
escapologists اهل فرار
getaways گریز فرار
fugitiveness تمایل به فرار
get away فرار برو
escape گریز فرار
fugitively بطور فرار
escape فرار از خاک
getaway گریز فرار
I made good my escape . موفق به فرار شد
volatile oils روغنهای فرار یا بخارشدنی
eloped گریختن فرار کردن
eloping گریختن فرار کردن
elopes گریختن فرار کردن
eloping فرار کردن با معشوق
blockage راه فرار را بستن
elopes فرار کردن با معشوق
blockages راه فرار را بستن
elope گریختن فرار کردن
elope فرار کردن با معشوق
eloped فرار کردن با معشوق
give out <idiom> اجازه فرار دادن
bleed فرار کردن یک سیال
tax loopholes روزنههای فرار مالیاتی
They escaped under cover of darkness. درتاریکی شب فرار کردند
flight square خانه فرار شطرنج
skulks از زیرمسئولیت فرار کردن
skulking از زیرمسئولیت فرار کردن
skulked از زیرمسئولیت فرار کردن
skulk از زیرمسئولیت فرار کردن
To beak jail . از زندان فرار کردن
He ran away from scool . از مدرسه فرار کرد
nonvolatile storage حافظه غیر فرار
bleeds فرار کردن یک سیال
turn tail <idiom> فرار از خطر یا مشکل
give someone the slip <idiom> از کسی فرار کردن
shooing باکیش فرار دادن
breach of prison جرم فرار از زندان
shoos باکیش فرار دادن
fly گریختن از فرار کردن از
shoo باکیش فرار دادن
shooed باکیش فرار دادن
skirl بسرعت باد فرار کردن
photonegative فرار کننده ودوشونده از نور
To turn tail . To show a clean pair of heels . فرار را بر قرار ترجیح دادن
preconcert قبلا فرار ومدار گذاردن
malingering تعارض به منظور فرار ازخدمت
transaction in order معامله به قصد فرار از دین
To block the escape routes. راههای فرار را مسدود کردن
kicks فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kicking فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kicked فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
to overrun one's creditors از دست بستانکاران فرار کردن
kick فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
zapp flap شکل ابتدائی فلپهای لبه فرار
make a run for it <idiom> برای نجات جان فرار کردن
Tell me how you escaped? بگو ببینم چطور فرار کردی ؟
Tell me hpw you escaped. برایم بگه چطور فرار کردی
escaping فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
bolting فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolts فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolted فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolt فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
to escape with nothing more than/just a fright از دست چیزی فقط با وحشت فرار کردن
fire escape پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
fire escapes پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
escapism خودداری ازشرکت درکارهای سیاسی فرار از واقعیات
escapades فرار و اختقا از ترس توقیف جفتک زنی
escapade فرار و اختقا از ترس توقیف جفتک زنی
draft dodgers کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
boat people پناهندگانی که با قایق از کشور خود فرار کنند
I ran away lest I should be seen . فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
draft dodger کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
shunpike جاده فرعی برای فرار ازپرداخت عوارض راه
negligent escape فرار از زندان بدون اطلاع ورضایت مامور محافظش
static حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
choke ring رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
colds اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
coldest اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
colder اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
evading فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evaded فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
cold اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
Emergeny exit . پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com