English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (8 milliseconds)
English Persian
relief فراغت ازادی
Other Matches
emancipation proclamation اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
disembarrassment فراغت
leisure فراغت
vacuity فراغت
comprehensively از روی فراغت
cessation from work فراغت ازکار
deliveries فراغت اززایمان
at one's leisure هنگام فراغت
to be through فراغت یافتن
delivery فراغت اززایمان
quantity of leisure مقدار فراغت
elbowroom محل فراغت
graduation فراغت از تحصیل
off hours ساعات فراغت
leisure time اوقات فراغت
peacetime زمان فراغت از جنگ
vacant hours ساعات بیکاری یا فراغت
opportunities دست یافت فراغت
opportunity دست یافت فراغت
leisure hours ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
liberties ازادی
liberation ازادی
openness ازادی
freeness ازادی
insubjection ازادی
large n ازادی
liberals ازادی
liberal ازادی
enfranchisement ازادی
emancipation ازادی
liberty ازادی
immunity ازادی
releases ازادی
released ازادی
release ازادی
indpendence ازادی
freedoms ازادی
freedom ازادی
manumission ازادی
independence ازادی
looseness ازادی
option ازادی
liberticide ازادی کش
options ازادی
manumission ازادی برده
degrees of freedom درجات ازادی
liberty of the press ازادی مطبوعات
degree of freedom درجه ازادی
conditional discharge ازادی مشروط
probational ازادی بقیدالتزام
catholicity ازادی فکر
the champion of liberty مدافع ازادی
advantages accruning from ازادی مطبوعات
economic freedom ازادی اقتصادی
edict of emancipation منشور ازادی
manumit ازادی بخشیدن
market freedom ازادی بازار
market freedom ازادی تجاری
medal of freedom مدال ازادی
freedom of the press ازادی نگارش
freedom of trade ازادی تجارت
liberty party حزب ازادی
freedom of experssion ازادی بیان
freedom of seas ازادی دریاها
statue of liberty مجسمه ازادی
freedom of the press ازادی مطبوعات
freedom of choice ازادی انتخاب
freedom of belief ازادی عقیده
emancipatory ازادی بخش
freedom to choose ازادی در انتخاب
elbow room ازادی عمل
freedom of enterprise ازادی تجارت
parole ازادی مشروط
liberator ازادی بخش
toleration ازادی ازادگی
civil liberty ازادی مدنی
civil liberties ازادی مدنی
free enterprise ازادی اقتصادی
freehand ازادی در تصمیم
freehand ازادی عمل
free will ازادی اراده
liberally ازادی خواهانه
liberators ازادی بخش
probation ازادی بقیدالتزام
paroles ازادی مشروط
probation ازادی مشروط
paroling ازادی مشروط
laissez-faire ازادی تجارت
paroled ازادی مشروط
habeas corpus حکم ازادی
elbowroom ازادی عمل
liberalism اصول ازادی خواهی
probationary period دوره ازادی مشروط
laissez faire ازادی مطلق اقتصادی
libertarian طرفدار ازادی اراده
libertarians طرفدار ازادی اراده
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
libertarianism طرفداری از ازادی فردی
liberty of conscience ازادی عقیده یا فکر
laissez-faire ازادی کسب و کار
overindulgence ازادی بیش از حد دادن
the champion of liberty سنگ بسینه زن ازادی
laissez-faire ازادی صادرات وواردات
nurse of liberty پرورشگاه یا مهد ازادی
free thinking ازادی از قیود مذهب
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
latitude ازادی عمل وسعت
latitudes ازادی عمل وسعت
liberals ازادی خواه زیاد
declaration of indulgence اعلام ازادی دینی
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
liberal ازادی خواه زیاد
free thought ازادی فکر لامذهب
edict of emancipation ازادی بی قید و شرط اعطا شد
nationalist ازادی خواه واستقلال طلب
ransoms ازادی کسی یاچیزی راخریدن
jubilees روز ازادی سال ویژه
jubilee روز ازادی سال ویژه
nationalists ازادی خواه واستقلال طلب
nationalists ملی گرا ازادی طلب
ransom ازادی کسی یاچیزی راخریدن
Soc ازادی دراخذ تصمیم قضایی
nationalist ملی گرا ازادی طلب
scope میدان دید ازادی عمل
the liberal party حزب یا دسته ازادی خواه
four freedoms ازادی در نطق و بیان عقیده
freewheel با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheels با ازادی حرکت وجنبش کردن
illiberal متعصب مخالف اصول ازادی
disestablish کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablished کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishes کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishing کلیسا را از ازادی محروم کردن
gold palm نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
individualism اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
liberalism اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
four freedoms دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
paroling ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroles ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroled ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
parole ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
mr. and mrs billiards بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
convertibility قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
ticket of leave سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
necessity درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
front de liberation national جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
magna carta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
magna charta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
resistance force جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
liberalparty حزب ازادی خواه یا ترقی خواه
economic liberalism مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
guild socialism سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com