Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
air refining process	فرایند تصفیه با هوا
Search result with all words
scrubbing process	فرایند شستشو و تصفیه
Other Matches
process	فرایند
lins donawitz process	فرایند ال دی
processes	فرایند
dissipative process	فرایند اتلافی
duplexing process	فرایند دوپلکس
fixation process	فرایند تثبیت
fusion process	فرایند ذوب
gosseneck process	فرایند دوخمی
historical process	فرایند تاریخی
hot dipping process	فرایند اندودکاری
interative process	فرایند تکراری
isentropic process	فرایند هم انتروپی
iterative process	فرایند تکراری
discriminal process	فرایند افتراقی
direct process	فرایند مستقیم
decision process	فرایند تصمیم
adiabatic process	فرایند بی دررو
annealing process	فرایند تابکاری
associative process	فرایند تجمعی
batch process	فرایند پیمانهای
bessemer process	فرایند بسمر
budget process	فرایند بودجه
cladding process	فرایند پوشش
cleaning process	فرایند شستشو
continuous process	فرایند پیوسته
converting process	فرایند بیرنه
cyclic process	فرایند چرخهای
acid process	فرایند اسیدی
process control	بررسی فرایند
salpeter process	فرایند سالپیتر
roll piercing process	فرایند نوردمایل
bench scale process	فرایند کارگاهی
mond process	فرایند موند
nuclear reaction	فرایند هستهای
output process	فرایند خروجی
refining process	فرایند پالایش
oxidizing process	فرایند اکسیداسیون
production process	فرایند تولید
process conversion	تبدیل فرایند
process control	کنترل فرایند
selective process	فرایند گزینشی
sequential process	فرایند ترتیبی
ziegler process	فرایند زیگلر
unionmelt process	فرایند الیرا
manufacture process	فرایند ساخت
stochastic process	فرایند اتفاقی
steelmaking process	فرایند فولادسازی
manufacturing process	فرایند ساخت
markov process	فرایند مارکف
mental process	فرایند ذهنی
solidifying process	فرایند انجماد
deceleration	فرایند برگشت پذیر
process control computer	کامپیوتر کنترل فرایند
remelting process	فرایند ذوب مجدد
tunneling process	فرایند تونل زنی
pultrusion process	فرایند کشش رانی
refinery process	فرایند کوره پالایش
spark cutting process	فرایند برشکاری شعلهای
basic bessemer process	فرایند مقدماتی بسمر
primary process thinking	اندیشیدن در فرایند نخستین
starting procese	فرایند راه اندازی
electro erosion process	فرایند فرسایش الکتریکی
electro spark process	فرایند قوس الکتریکی
electrolytic oxidation process	فرایند اکسیداسیون الکترولیتی
extrusion process	فرایند چکش کاری
metal spraying process	فرایند پاشش فلز
fortran translation process	فرایند ترجمه فرترن
master file maintenance	فرایند بروز دراوردن
procedure	رویه طریقه فرایند
investment castings process	فرایند ریخته گی بسته
irreversible process	فرایند برگشت ناپذیر
lost wax process	فرایند مدلهای مومی
ecological process	فرایند بوم شناختی
direct absorption process	فرایند جذب مستقیم
lead chamber process	فرایند اتاق سربی
oxygen steelmaking process	فرایند فولادسازی اکسیژنی
process of industrialization	فرایند صنعتی شدن
acetate rayon process	فرایند تهیه الیاف استاتی
low voltage operation	فرایند کار فشار ضعیف
predefined process	فرایند از پیش تعریف شده
hot mold centrifugal casting process	فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
pig iron scrap process	فرایند قراضه اهن خام
press cast process	فرایند ریخته گری فشاری
croning molding process	فرایند قالب گیری کرونینگ
shell molding process	فرایند قالب گیری پوستهای
pig iron ore process	فرایند سنگ اهن خام
reciprocating rolling process	فرایند نوردکاری رفت و امدی
die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای
edges	فرایند یا مداری که با تغییر سطح
addressing	فرایند دستیابی به یک محل در حافظه
edge	فرایند یا مداری که با تغییر سطح
predefined process symbol	نماد فرایند از پیش تعریف شده
backspace tape	فرایند برگرداندن نوارمغناطیسی به ابتدای رکوردقبلی
predefined process symbol	علامت فرایند از پیش تعریف شده
pressure die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
data chaining	فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
recoveries	برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
minimax	روشی برای کم کردن خطاهای یک فرایند
centrifugal casting process	فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
recovery	برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
liquidation	تصفیه
purgation	تصفیه
conciliation	تصفیه
settlement	تصفیه
infiltration	تصفیه
settlements	تصفیه
adjustment	تصفیه
administrations	تصفیه
percolation	تصفیه
administration	تصفیه
expurgation	تصفیه
clarification	تصفیه
rectification	تصفیه
fining	تصفیه
arrangements	تصفیه
arrangement	تصفیه
water softeners	اب تصفیه کن
water softener	اب تصفیه کن
water purification	تصفیه اب
adjustments	تصفیه
depuration	تصفیه
clearance	تصفیه
hands-on	فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
dopant	مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping
desk checking	فرایند بررسی بوسیله دست مقابله رومیزی
hands on	فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
expurgatory	تصفیه کننده
gold refining	تصفیه طلا
calcine	تصفیه کردن
calcining klin	بوته تصفیه
calcining method	روش تصفیه
refine	تصفیه شدن
receiver	مدیر تصفیه
settlements	تصفیه پرداخت
gold parting	تصفیه طلا
gas cleaning	تصفیه گاز
trustee	مدیر تصفیه
adjust	تصفیه نمودن
depurator	تصفیه کننده
depuratory	تصفیه کننده
depurative	تصفیه کننده
depurate	تصفیه کردن
administrator	مدیر تصفیه
administrators	مدیر تصفیه
expurgator	تصفیه کننده
refine	تصفیه کردن
filtration	تصفیه پالایش
receivers	مدیر تصفیه
trustees	مدیر تصفیه
settlement	تصفیه پرداخت
refinef copper	مس تصفیه شده
compounds	تصفیه کردن
compounded	تصفیه کردن
compound	تصفیه کردن
clarifies	تصفیه شدن
secondary treatment	تصفیه دومین
sewage purification	تصفیه فاضلاب
smeet	تصفیه کردن
to a upon	تصفیه کردن
to pay out	تصفیه کردن
to set at rest	تصفیه کردن
water sterilizing bag	کیف تصفیه اب
zone purification	تصفیه منطقهای
have it out with someone <idiom>	تصفیه حساب
rarify	تصفیه کردن
rarefy	تصفیه کردن
accord	تصفیه کردن
discharges	مفاصا تصفیه
discharge	مفاصا تصفیه
filters	تصفیه کردن
filter	تصفیه کردن
official liquidator	مدیر تصفیه
order of discharge	حکم تصفیه
accords	تصفیه کردن
overrefinement	تصفیه بسیار
accorded	تصفیه کردن
to pay off	تصفیه کردن
liquidation	تصفیه شرکت
primary treatment	تصفیه نخستین
purification	شستشو تصفیه
purificator	تصفیه کننده
puriform	تصفیه کردن
tries	تصفیه کردن
administer	تصفیه کردن
accommodate	تصفیه کردن
sublimated	تصفیه کردن
clarifies	تصفیه کردن
sublimates	تصفیه کردن
sublimating	تصفیه کردن
clarifying	تصفیه شدن
official receiver	مدیر تصفیه
liquidators	مدیر تصفیه
sublimate	تصفیه کردن
reconcile	تصفیه کردن
try	تصفیه کردن
accommodates	تصفیه کردن
administered	تصفیه کردن
refineries	تصفیه خانه
administers	تصفیه کردن
refinery	تصفیه خانه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com