English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (5 milliseconds)
English Persian
sciametry فرضیه کسوف وخسوف
Other Matches
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
passing through the eclipse کسوف
obscuration کسوف
eclipse of sun کسوف
preparation for the eclipse کسوف
eclipse of the sun کسوف
solar eclipse کسوف
eclipse کسوف یاخسوف
totyality کسوف تام
eclipsed کسوف یاخسوف
eclipses کسوف یاخسوف
eclipsing کسوف یاخسوف
annular eclipse کسوف حلقوی
par tial eclipse کسوف یا خسوف جزئی
ecliptic مربوط به خسوف و کسوف
total eclipse خسوف یا کسوف کلی
postulation فرضیه
accidentalism فرضیه
hypothesis فرضیه
Q.E.D فرضیه
theories فرضیه
theory فرضیه
hypotheses فرضیه
presumed <adj.> <past-p.> فرضیه مقدم
premised <adj.> <past-p.> فرضیه مقدم
assumed <adj.> <past-p.> فرضیه مقدم
null hypothesis فرضیه صفر
presupposed <adj.> <past-p.> فرضیه مقدم
preconditioned <adj.> <past-p.> فرضیه مقدم
whorf's hypothesis فرضیه وورف
validation of a hypothesis اعتبار یک فرضیه
hypothesis testing فرضیه ازمایی
relativity فرضیه نسبی
theories نگره فرضیه
theory نگره فرضیه
approximate assumption فرضیه تقریب
contraction hypothesis فرضیه انقباض
design assumption فرضیه حساب
alternative hypothesis فرضیه مقابل
drainage hypothesis فرضیه زهکشی
evolution فرضیه سیرتکامل
voluntarism فرضیه ارادی
relative income hypothesis فرضیه درامد نسبی
absolute income hypothesis فرضیه درآمد مطلق
continuum hypothesis [CH] فرضیه پیوستار [ریاضی]
theory فرضیه علمی تعلیم
validation of a hypothesis تحقق پذیری یک فرضیه
theories فرضیه علمی تعلیم
prerecognition hypothesis فرضیه پیش شناخت
planetesimal hypothesis فرضیه ذرات سیارهای
natural rate hypothesis فرضیه نرخ طبیعی
legal fiction فرض قانونی فرضیه حقوقی
premise فرض قبلی فرضیه مقدم
premised فرض قبلی فرضیه مقدم
premisses فرض قبلی فرضیه مقدم
to collapse درهم شکستن [مذاکره یا فرضیه]
to collapse موفق نشدن [مذاکره یا فرضیه]
evolutionist معتقد به فرضیه تکامل یافرگشت
to collapse بهم خوردن [مذاکره یا فرضیه]
polygenism فرضیه تحد دمبدا بشر
null hypothesis فرضیه اولیهای که مورد ازمون قرارمیگیرد
permanent income hypothesis فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
coherence فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
kinetic theory فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
theorising فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorised فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorises فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
thermostatics اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
what is فرضیه منطقی که اکثر برنامههای صفحه گشترده الکترونیکی براساس ان عمل می کنند
stagnation thesis فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
malthusian theory of population فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com