Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
lattice heat capacity |
فرفیت گرمایی شبکه |
|
|
Other Matches |
|
heat capacity |
فرفیت گرمایی |
general heat capacity |
فرفیت گرمایی کل |
thermal capacity |
فرفیت گرمایی |
specific heat capacity |
فرفیت گرمایی ویژه |
grid anode capacity |
فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک |
lattice heat conductivity |
رسانندگی گرمایی شبکه |
lattice thermal resistivity |
مقاومت ویژه گرمایی شبکه |
grid circuit capacitance |
فرفیت مدار شبکه |
grid to plate capacity |
فرفیت بین شبکه و اند |
grid cathode capacity |
فرفیت بین شبکه و کاتد |
grid plate capacity |
فرفیت بین شبکه و اند |
inverts |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
inverting |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
invert |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
throughput capacity |
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا |
backbones |
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود |
backbone |
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود |
local area network |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند |
lan |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند |
berthing capacity |
فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله |
internetwork |
تعدادی شبکه متصل بهم با استفاده از bridge و roater که به کاربر یک شبکه امکان دستیابی به هر منبع در شبکه دیگر بدهد |
bridges |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
bridged |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
bridge |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
valence |
واحد فرفیت فرفیت شیمیایی |
sequential |
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX |
carload shipment |
حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار |
localtalk |
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند |
opportune lift |
فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده |
capture |
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود |
capturing |
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود |
captures |
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود |
NDIS |
بین نرم افزار درایور شبکه و کارتهای آداپتور شبکه |
networking |
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف |
dispersed intelligence |
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است |
synchronous |
. شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود |
heating |
گرمایی |
thermal |
گرمایی |
thermic |
گرمایی |
hypothermia |
کم گرمایی |
calorific |
گرمایی |
Xerox Network System |
پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است |
wiring |
جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند |
ODI |
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI |
grid convergence |
تقارب نصف النهارات یا کجی شبکه انحراف شبکه |
speech scrambling |
نفوذ در شبکه مکالماتی دخالت در شبکه صوتی و به هم زدن ان |
faxing |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
faxes |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
faxed |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
fax |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
capacity cost |
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت |
thermal decomposition |
تجزیه گرمایی |
thermochemistry |
شیمی گرمایی |
calorific value |
ارزش گرمایی |
caloric value |
ارزش گرمایی |
heat resistance polymer |
بسپار گرمایی |
thermo galvanometer |
گالوانومتر گرمایی |
overload device |
فیوز گرمایی |
sensible heat |
محتوای گرمایی |
enthalpy |
محتوای گرمایی |
thermal excitation |
برانگیختگی گرمایی |
heating value |
ارزش گرمایی |
thermalgesia |
دردزایی گرمایی |
thermocouple |
زوج گرمایی |
heat value |
ارزش گرمایی |
heat pump |
تلمبه گرمایی |
heat of combustion |
ارزش گرمایی |
heat conductivity |
رسانندگی گرمایی |
thermal scanning |
غربال گرمایی |
thermal reservoir |
منبع گرمایی |
thermal pollution |
الودگی گرمایی |
heat energy |
انرژی گرمایی |
thermal ionization |
یونش گرمایی |
total heat |
محتوای گرمایی |
thermal equilibrium |
تعادل گرمایی |
thermal pollution |
آلودگی گرمایی |
thermal energy |
انرژی گرمایی |
thermal effect |
اثر گرمایی |
heat content |
محتوای گرمایی |
thermal dissociation |
تفکیک گرمایی |
thermal treatment |
عملیات گرمایی |
thermal waves |
امواج گرمایی |
thermal agitation |
اغتشاش گرمایی |
heat loss |
اتلاف گرمایی |
thermal flux |
شار گرمایی |
heat balance |
توازن گرمایی |
thermal conductivity |
رسانندگی گرمایی |
thermistor |
مقاومت گرمایی |
hot strength |
استحکام گرمایی |
heat flux |
شار گرمایی |
heat exchanger |
تبادلگر گرمایی |
common |
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه |
spanning tree |
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود |
Internetwork Packet Exchange |
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است |
faulted |
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه |
faults |
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه |
commonest |
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه |
commoners |
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه |
fault |
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه |
XNS |
پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است |
IPX |
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه به کار می رود |
CMIP |
پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه |
d.t.a |
تجزیه گرمایی تفاضلی |
differential thermal analysis |
تجزیه گرمایی تفاضلی |
net calorific value |
ارزش گرمایی خالص |
heat deflection temperature |
دمای انحراف گرمایی |
ratio of specific heats |
نسبت گرمایی ویژه |
thermal conductivity |
رسانائی گرمایی یا حرارتی |
thermoammeter |
سنجه با زوج گرمایی |
thermocouple meter |
سنجه با زوج گرمایی |
british thermal unit |
واحد گرمایی بریتانیا |
alerted |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
alerts |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
alert |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
grid current detection |
یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه |
net |
شبکه رادیویی تور استتار شبکه |
nets |
شبکه رادیویی تور استتار شبکه |
nett |
شبکه رادیویی تور استتار شبکه |
thermally isolated system |
سیستم منزوی از نظر گرمایی |
acid heat test |
ازمون گرمایی با سولفوریک اسید |
radiant heat |
گرمایی که پرتووارازجسمی بیرون اید |
naming services |
روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9 |
server |
کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند |
cloud lattice design |
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد . |
gateways |
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد |
gateway |
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد |
NetBEUI |
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود |
bus network |
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی |
dedicated |
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد |
CMOT |
استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP |
lattice |
شبکه بندی شبکه کاری |
grid bias |
ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه |
lattices |
شبکه بندی شبکه کاری |
grid bias |
پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه |
tunnelling |
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد |
rightsizing |
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc |
thermocouple |
وسیله اندازه گیری اختلاف درجه حرارت جفت گرمایی |
radar netting |
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه |
stirling cycle |
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد |
cell relay |
روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند |
multicast packet |
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود |
early token release |
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است |
adapter |
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد |
repeater |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
simple network management protocol |
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است |
bandwidth |
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است |
NIC |
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد |
directories |
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند |
directory |
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند |
electrothermal printer |
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود |
critical grid current |
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه |
grid bias resistance |
مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه |
grid suppressor |
مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه |
lifting |
فرفیت |
spans |
فرفیت |
volume capacity |
فرفیت |
lift |
فرفیت |
lifted |
فرفیت |
contenting |
فرفیت |
throughput |
فرفیت |
load |
فرفیت |
volume |
فرفیت |
volumes |
فرفیت |
line capacitance |
فرفیت خط |
loads |
فرفیت |
incapacious |
بی فرفیت |
loading |
فرفیت |
valence |
فرفیت |
content |
فرفیت |
lifts |
فرفیت |
tankage |
فرفیت |
capacitance |
فرفیت |
spanning |
فرفیت |
equipotential |
هم فرفیت |
capacity |
فرفیت |
span |
فرفیت |
capacities |
فرفیت |
spanned |
فرفیت |
loading capacity |
فرفیت |
inductive capacity |
فرفیت القائی |
covalent bond |
قید هم فرفیت |
beach capacity |
فرفیت باراندازساحلی |
battery capacity |
فرفیت باتری |
coupling capacity |
فرفیت اتصالی |
beach capacity |
فرفیت اسکله |
ampere hour capacity |
فرفیت باطری |
deadweight |
فرفیت کششی |
pay load |
فرفیت ترابری |
administrative capacity |
فرفیت اداری |
output capacitance |
فرفیت خروجی |
injection capacity |
فرفیت پاشش |
quality |
نوع فرفیت |
qualities |
نوع فرفیت |
input capacitance |
فرفیت ورودی |
gross capacity |
فرفیت ناویژه |
gross tonnage |
فرفیت ناخالص به تن |
atomicity |
فرفیت اتمی |
information capacity |
فرفیت خبری |
injection capacity |
فرفیت تزریق |
absorption capacity |
فرفیت جذب |