Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (5 milliseconds)
English
Persian
quietism
فرقه متصوفه اهل سکوت
Other Matches
demomination
فرقه
sects
فرقه
sect
فرقه
heresy
بدعتکاری فرقه
factions
انجمن فرقه
factionalism
فرقه بازی
sectarian
فرقه گرای
sectarian
عضو فرقه
sectarianism
فرقه گرایی
sectarianism
پیروی از یک فرقه
sect
فرقه مذهبی
sects
فرقه مذهبی
faction
انجمن فرقه
factionary
طرفدار یک فرقه
denominationalism
فرقه گرایی
heresies
بدعتکاری فرقه
Mormon
فرقه مذهی مورمن
Mormons
فرقه مذهی مورمن
doldrums
سکوت
quietism
سکوت
stillness
سکوت
sub silentio
در سکوت
standstil
سکوت
calmest
سکوت
glumness
سکوت
calmed
سکوت
calm
سکوت
calming
سکوت
calmer
سکوت
calms
سکوت
secarianism
پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
jacobin
راهب فرقه دومی نیکن
quakerism
معتقدات فرقه "کویکر"پروتستان
Protestant
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
Protestants
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
silence
سکوت ارامش
stillest
سکوت خاموشی
silent running
سکوت زیردریایی
stills
سکوت خاموشی
reticence
سکوت کم گویی
reticency
سکوت کم گویی
radio silence
سکوت رادیویی
listening silence
سکوت رادیویی
resting frequency
بسامد سکوت
quietist
اهل سکوت
stiller
سکوت خاموشی
taciturnity
سکوت ارامش
to bribe to silence
حق سکوت دادن
silenced
سکوت ارامش
silences
سکوت ارامش
silencing
سکوت ارامش
goose
علامت سکوت
still
سکوت خاموشی
observe silence
رعایت سکوت
hold one's peace
<idiom>
سکوت کردن
consensus evidenced by silence
اجماع سکوت
radar silence
سکوت راداری
jacobite
عضو فرقه راهبان دومی نیکن
jacobin
عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
consent presumed from silence
رضای مستنبط از سکوت
mums
سکوت شخص خاموش
observe silence
سکوت را رعایت کنید
sufferance
سکوت موجب رضا
mum
سکوت شخص خاموش
silent running
حرکت زیردریایی با سکوت
silence signifies consent
سکوت علامت رضاست
franciscan
وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
Methodists
فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
Methodist
فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
Zen
فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
silent approval
سکوت علامت تائیدتوسط معصوم
Silence is golden .
<proverb>
سکوت علامت رضا است.
obmutescence
خاموش نشینی سکوت عمدی
consent cannot be inferred from silence
سکوت علامت رضا نیست
silence prevailed
سکوت حکم فرما بود
grey friar
عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
oyez
اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه
Silence prevailed every where.
سکوت همه جا را فرا گرفته بود
trappist
عضو فرقهای از راهبان مرتاض اهل سکوت
Jesuits
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuit
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
roundhead
نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
silence gives consent
سکوت موجب رضایت است عدم اعتراض کاشف از اذن است
cone of silence
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
concordat
پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com