English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
English Persian
skipper فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippered فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippering فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippers فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
Other Matches
captain فرمانده هواپیما
captaining فرمانده هواپیما
captained فرمانده هواپیما
captains فرمانده هواپیما
drillmaster فرمانده تمرین نظامی سردسته
leader فرمانده دسته
leaders فرمانده دسته
platoon leader فرمانده دسته
section chief فرمانده رسد فرمانده قبضه
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
commanders فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
commander فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
blue commander فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
commander in chief فرمانده کل
commander in chief فرمانده کل
chief فرمانده
imperator فرمانده
commander of d. فرمانده
commander فرمانده
oldman فرمانده کل
chiefs فرمانده
commanders فرمانده
commanders-in-chief فرمانده کل
generalissimos فرمانده کل
commandants فرمانده
commander-in-chief فرمانده کل
commandant فرمانده
generalissimo فرمانده کل
exercise commander فرمانده مانور
battalion commander فرمانده گردان
battery commander فرمانده اتشبار
commanding officers افسر فرمانده
leader راهنما فرمانده
commanding officer افسر فرمانده
brigadier فرمانده تیپ
brigadiers فرمانده تیپ
governor حکمران فرمانده
governors حکمران فرمانده
admiral امیرالبحر فرمانده
admirals امیرالبحر فرمانده
chevroner فرمانده گروه
army commander فرمانده ارتش
division commander فرمانده لشگر
commandant افسر فرمانده
skippers فرمانده ناو
regiment commander فرمانده هنگ
commandants افسر فرمانده
divisional officer فرمانده یگان
hetman فرمانده لهستانی
chief of boat فرمانده قایق
brigade commander فرمانده تیپ
leaders راهنما فرمانده
fleet commander فرمانده ناوگان
sector commander فرمانده ناحیه
flight leader فرمانده پرواز
prefects رئیس فرمانده
territorial commander فرمانده سرزمینی
skipper فرمانده ناو
officer in tactical command فرمانده تاکتیکی
drum major فرمانده طبالان
drum majors فرمانده طبالان
company commander فرمانده گروهان
captained فرمانده ناو
captaining فرمانده ناو
prefect رئیس فرمانده
commander's concept تدبیر فرمانده
captain فرمانده ناو
skippered فرمانده ناو
pendragon فرمانده کل قوا
penteconter فرمانده پنجاه تن
captains فرمانده ناو
skippering فرمانده ناو
corps commander فرمانده سپاه
commander in chief فرمانده کل قوا سر فرماندهی
commodore فرمانده یکان هوایی
commission pennant پرچم فرمانده ناو
warlord فرمانده ارتشی فرمانروا
executive order فرمانده دوم ناو
commander's concept تدبیر عملیاتی فرمانده
commodore افسر فرمانده دریایی
flag captain فرمانده ناو سرفرماندهی
privateer فرمانده کشتی بازرسی
commodore فرمانده پایگاه هوایی
sea captain فرمانده نیروی دریایی
personal staff ستاد خصوصی فرمانده
section leader فرمانده رسد یا جوخه
commodores افسر فرمانده دریایی
official visit بازدید رسمی فرمانده
phylarch فرمانده سواره نظام
chief of naval operations فرمانده عملیات دریایی
commodores فرمانده پایگاه هوایی
commodores فرمانده یکان هوایی
alternate command authority افسر جانشین فرمانده
tactical air commander فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
area air defense commander فرمانده منطقه پدافند هوایی
division officer فرمانده قسمت افسر رسته
constable of france فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
leaders هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
leader هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
budget item اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
pilots خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot خلبان هواپیما راننده کشتی
test pilot خلبان ازمایش کننده هواپیما
pilot's trace کالک راهنمای خلبان هواپیما
test pilots خلبان ازمایش کننده هواپیما
piloted خلبان هواپیما راننده کشتی
visit of courtesy بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
warlock جادوگر مرد که فرمانده زنان جادوگر است
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
wingman خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
artificial horizon یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
A military band. دسته موزیک نظامی
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
copilot کمک خلبان خلبان دوم
militarism روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
planning guidance راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
judge advocate دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
facings یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
skippered کاپیتان
captains کاپیتان
captaining کاپیتان
skipper کاپیتان
Capt کاپیتان
captained کاپیتان
captain کاپیتان
skippering کاپیتان
skippers کاپیتان
manoeuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
master کاپیتان کشتی
alternate captain کاپیتان ذخیره
masters کاپیتان کشتی
mastered کاپیتان کشتی
field captain کاپیتان تیم
terminals سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
mate's receipt رسید کاپیتان کشتی
ship's master کاپیتان کشتی تجاری
capitain's armband بازوبند کاپیتان [ورزشهای با توپ]
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
military channel چانل نظامی مجرای نظامی
military government حکومت نظامی فرمانداری نظامی
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
bridged سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridges سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
army terminals باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
aeronaut خلبان
fly boy خلبان
aviator خلبان
aivatrix خلبان زن
pilot خلبان
pilotless بی خلبان
aviators خلبان
piloted خلبان
pilots خلبان
nosegay دسته گل یایک دسته علف
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
co pilot کمک خلبان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com