English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (6 milliseconds)
English Persian
territorial commander فرمانده سرزمینی
Other Matches
skipper فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippers فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippering فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippered فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
section chief فرمانده رسد فرمانده قبضه
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
commander فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
commanders فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
blue commander فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
commander in chief فرمانده کل
commander of d. فرمانده
commander in chief فرمانده کل
commander فرمانده
chiefs فرمانده
chief فرمانده
commandants فرمانده
imperator فرمانده
generalissimo فرمانده کل
commander-in-chief فرمانده کل
commanders-in-chief فرمانده کل
commandant فرمانده
commanders فرمانده
oldman فرمانده کل
generalissimos فرمانده کل
battalion commander فرمانده گردان
regiment commander فرمانده هنگ
sector commander فرمانده ناحیه
battery commander فرمانده اتشبار
officer in tactical command فرمانده تاکتیکی
brigade commander فرمانده تیپ
hetman فرمانده لهستانی
flight leader فرمانده پرواز
fleet commander فرمانده ناوگان
divisional officer فرمانده یگان
division commander فرمانده لشگر
corps commander فرمانده سپاه
company commander فرمانده گروهان
commander's concept تدبیر فرمانده
pendragon فرمانده کل قوا
penteconter فرمانده پنجاه تن
exercise commander فرمانده مانور
platoon leader فرمانده دسته
chief of boat فرمانده قایق
chevroner فرمانده گروه
brigadier فرمانده تیپ
army commander فرمانده ارتش
skippering فرمانده ناو
admiral امیرالبحر فرمانده
admirals امیرالبحر فرمانده
drum major فرمانده طبالان
leader فرمانده دسته
captains فرمانده هواپیما
drum majors فرمانده طبالان
captains فرمانده ناو
captaining فرمانده هواپیما
captaining فرمانده ناو
captained فرمانده هواپیما
captained فرمانده ناو
captain فرمانده هواپیما
skipper فرمانده ناو
skippered فرمانده ناو
skippers فرمانده ناو
commandants افسر فرمانده
leaders راهنما فرمانده
brigadiers فرمانده تیپ
captain فرمانده ناو
commandant افسر فرمانده
commanding officer افسر فرمانده
commanding officers افسر فرمانده
governors حکمران فرمانده
governor حکمران فرمانده
prefects رئیس فرمانده
prefect رئیس فرمانده
leader راهنما فرمانده
leaders فرمانده دسته
warlord فرمانده ارتشی فرمانروا
privateer فرمانده کشتی بازرسی
executive order فرمانده دوم ناو
sea captain فرمانده نیروی دریایی
section leader فرمانده رسد یا جوخه
phylarch فرمانده سواره نظام
personal staff ستاد خصوصی فرمانده
commodore فرمانده یکان هوایی
commander in chief فرمانده کل قوا سر فرماندهی
commodore افسر فرمانده دریایی
chief of naval operations فرمانده عملیات دریایی
commodore فرمانده پایگاه هوایی
commodores افسر فرمانده دریایی
commodores فرمانده یکان هوایی
commodores فرمانده پایگاه هوایی
alternate command authority افسر جانشین فرمانده
flag captain فرمانده ناو سرفرماندهی
official visit بازدید رسمی فرمانده
commander's concept تدبیر عملیاتی فرمانده
commission pennant پرچم فرمانده ناو
area air defense commander فرمانده منطقه پدافند هوایی
drillmaster فرمانده تمرین نظامی سردسته
tactical air commander فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
division officer فرمانده قسمت افسر رسته
constable of france فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
leader هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
leaders هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
budget item اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
visit of courtesy بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
warlock جادوگر مرد که فرمانده زنان جادوگر است
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
planning guidance راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com