English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
Other Matches
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
army reserve قسمت احتیاط نیروی زمینی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
navy component نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
air force component نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
skippered فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippers فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippering فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skipper فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
army reserve command فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
sea captain فرمانده نیروی دریایی
section chief فرمانده رسد فرمانده قبضه
tactical air commander فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
division officer فرمانده قسمت افسر رسته
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
ground liaison گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
commanders فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
commander فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
land forces نیروی زمینی
ground forces نیروی زمینی
ground force نیروی زمینی
land force n نیروی زمینی
goldie lock فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army post office پستخانه نیروی زمینی
army base پادگان نیروی زمینی
army reserve احتیاط نیروی زمینی
army artillery توپخانه نیروی زمینی
army base پایگاه نیروی زمینی
department of the army وزارت نیروی زمینی
army staff ستاد نیروی زمینی
army aviator خلبان نیروی زمینی
army depot امادگاه نیروی زمینی
army corps سپاههای نیروی زمینی
army ارتش نیروی زمینی
armies ارتش نیروی زمینی
secretary of the army وزیر نیروی زمینی
land service خدمت نظام در نیروی زمینی
army aviation هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
army program memorandum لایحه برنامههای نیروی زمینی
army assault team تیم هجومی نیروی زمینی
army training program برنامه اموزش نیروی زمینی
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
army management structure سازمان مدیریت نیروی زمینی
assistant secretary of the army معاون وزیر نیروی زمینی
army service area منطقه سرویس نیروی زمینی
army in the field نیروی زمینی درصحنه عملیات
theater army نیروی زمینی صحنه عملیات
army post office شعبه پستی نیروی زمینی
master sergeant استوار ارشد نیروی زمینی
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
army personnel center مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army personnel system سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
army troops عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
army national guard گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
army material program برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
blue commander فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
air ground section قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
army training and evaluation program برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
chief army censor افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
ground control دستگاه کنترل کننده زمینی
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
control line aircraft نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
ground signals سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yam سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
air force component نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
service component نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
component change order دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
commanders فرمانده
commander-in-chief فرمانده کل
commander فرمانده
commanders-in-chief فرمانده کل
commandant فرمانده
generalissimos فرمانده کل
commandants فرمانده
oldman فرمانده کل
chiefs فرمانده
commander of d. فرمانده
chief فرمانده
commander in chief فرمانده کل
generalissimo فرمانده کل
imperator فرمانده
commander in chief فرمانده کل
territorial commander فرمانده سرزمینی
captained فرمانده ناو
captain فرمانده ناو
penteconter فرمانده پنجاه تن
skippers فرمانده ناو
divisional officer فرمانده یگان
hetman فرمانده لهستانی
skippered فرمانده ناو
officer in tactical command فرمانده تاکتیکی
regiment commander فرمانده هنگ
skippering فرمانده ناو
captain فرمانده هواپیما
governors حکمران فرمانده
division commander فرمانده لشگر
company commander فرمانده گروهان
captaining فرمانده ناو
captained فرمانده هواپیما
captaining فرمانده هواپیما
captains فرمانده ناو
captains فرمانده هواپیما
pendragon فرمانده کل قوا
skipper فرمانده ناو
admiral امیرالبحر فرمانده
fleet commander فرمانده ناوگان
commandant افسر فرمانده
army commander فرمانده ارتش
admirals امیرالبحر فرمانده
governor حکمران فرمانده
prefects رئیس فرمانده
platoon leader فرمانده دسته
brigade commander فرمانده تیپ
chevroner فرمانده گروه
chief of boat فرمانده قایق
commanding officer افسر فرمانده
commanding officers افسر فرمانده
brigadier فرمانده تیپ
brigadiers فرمانده تیپ
battalion commander فرمانده گردان
corps commander فرمانده سپاه
commander's concept تدبیر فرمانده
battery commander فرمانده اتشبار
leader فرمانده دسته
leader راهنما فرمانده
drum major فرمانده طبالان
commandants افسر فرمانده
exercise commander فرمانده مانور
sector commander فرمانده ناحیه
leaders فرمانده دسته
drum majors فرمانده طبالان
flight leader فرمانده پرواز
prefect رئیس فرمانده
leaders راهنما فرمانده
commodores فرمانده یکان هوایی
executive order فرمانده دوم ناو
official visit بازدید رسمی فرمانده
commodore افسر فرمانده دریایی
commodores فرمانده پایگاه هوایی
commodore فرمانده پایگاه هوایی
commodore فرمانده یکان هوایی
commodores افسر فرمانده دریایی
warlord فرمانده ارتشی فرمانروا
chief of naval operations فرمانده عملیات دریایی
alternate command authority افسر جانشین فرمانده
commission pennant پرچم فرمانده ناو
personal staff ستاد خصوصی فرمانده
commander's concept تدبیر عملیاتی فرمانده
phylarch فرمانده سواره نظام
flag captain فرمانده ناو سرفرماندهی
commander in chief فرمانده کل قوا سر فرماندهی
section leader فرمانده رسد یا جوخه
privateer فرمانده کشتی بازرسی
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
drillmaster فرمانده تمرین نظامی سردسته
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
area air defense commander فرمانده منطقه پدافند هوایی
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
army terminals باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
constable of france فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
leader هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
leaders هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
budget item اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
sub astral زمینی
agrarian زمینی
tumbling زمینی
landed a زمینی
terrestrial زمینی
territorial زمینی
predial or prae زمینی
earthly زمینی
earth-bound زمینی
terrene زمینی
tellurian زمینی
subaerial رو زمینی
terraneous زمینی
sublunar زمینی
sublunary زمینی
ground observer دیدبان زمینی
suberranean زیر زمینی
standard lamp [British] آباژور زمینی
ground position ایستگاه زمینی
gully دالان زمینی
ground observation دیدبانی زمینی
ground liaison رابط زمینی
potatoes سیب زمینی
potato سیب زمینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com