Dictiornary-Farsi | فرمان ازراست نظام | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
right shoulder arms	فرمان ازراست نظام


Other Matches

normal interval	فرمان از جلو نظام
hebrew wise	ازراست بچپ
marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
mealy-mouthed	دریغ دارنده ازراست گویی
mealy mouthed	دریغ دارنده ازراست گویی
ctrl break	در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off	فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering	دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
stand fast	فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering	فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
dress left	از چپ نظام یا از راست نظام
forward march	فرمان قدم رو فرمان پیش
guide on me	فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
close ranks	فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
close interval	فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
computer controlled machine	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
guide left	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
cancel check firing	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
chuck	سه نظام
military	نظام
chucks	سه نظام
chucked	سه نظام
systems	نظام
system	نظام
trends	نظام
left d.	نظام به چپ
trend	نظام
horseman	سواره نظام
man power	مشمولین نظام
order	نظام معماری
market system	نظام بازار
hand operated chuck	سه نظام دستی
jaw chuck	سه نظام فک دار
household system	نظام خانوادگی
socialism	نظام اشتراکی
centralized system	نظام متمرکز
caste system	نظام کاستی
landlordism	نظام اربابی
chuck wrench	اچار سه نظام
incentive system	نظام تشویقی
capitalist system	نظام کاپیتالیسم
household system	نظام تولیدخانوادگی
class system	نظام طبقاتی
chucks	صفحه نظام
closed system	نظام بسته
cognitive system	نظام شناختی
systems	نظام سیستم
delusional system	نظام هذیانی
cutter chuck	سه نظام فرز
credit system	نظام اعتباری
conversational system	نظام محاورهای
communist system	نظام کمونیستی
communication system	نظام ارتباطی
colonial system	نظام استعماری
collectivism	نظام اشتراکی
system	نظام سیستم
drill chuck	سه نظام مته
chucks	دستگاه نظام
dual price system	نظام دو قیمتی
foot infantry	پیاده نظام
chucked	صفحه نظام
filing system	نظام بایگانی
chucked	دستگاه نظام
factory system	نظام کارخانهای
chuck	دستگاه نظام
educational system	نظام اموزشی
economic system	نظام اقتصادی
dynamic system	نظام پویا
horse	سواره نظام
chuck	صفحه نظام
systems analysis	نظام شناسی
service	نظام وفیفه
systematization	نظام دهی
military	مربوط به نظام
system dynamics	پویائی نظام
social system	نظام اجتماعی
serviced	نظام وفیفه
skirmisher	پیاده نظام
infantry	پیاده نظام
serfdom system	نظام سرفی
serfdom system	نظام رعیتی
serfdom	نظام رعیتی
serfdom	نظام دهقانی
sensorium	نظام حسی
phonology	نظام صوتی
tax system	نظام مالیاتی
communism	نظام اشتراکی
feudalism	نظام زمینداری
conscription	نظام وفیفه
mechanism of the organ	نظام تشکیلات
yeomanry	سواره نظام
welfare system	نظام رفاهی
military service	نظام وفیفه
cavalry	سواره نظام
value system	نظام ارزشها
underdetermined system	نظام نامعین
the military profession	کار نظام
taylorism	نظام تیلور
accounting system	نظام حسابداری
action system	نظام عمل
miniature system	خرده نظام
dragoon	سواره نظام
open system	نظام باز
musculature	نظام عضلانی
regulations	نظام نامه
modern system	نظام جدید
biological system	نظام زیستی
exemption	معافی نظام
biosystem	نظام زیستی
modern system	نظام نوین
boring chuck	سه نظام مته
mnemonic system	نظام یادیار
code	نظام نامه
mixed system	نظام مختلط
dragoons	سواره نظام
binary system	نظام دو نمادی
barter system	نظام تهاتری
agrarian system	نظام ارضی
price system	نظام قیمت
price system	نظام قیمتی
double standard	نظام دو معیاری
banking system	نظام بانکداری
barter system	نظام پایاپای
conscript	مشمول نظام کردن
infantryman	جمعی پیاده نظام
infantrymen	سرباز پیاده نظام
to bear arms	خدمت نظام کردن
society	نظام اجتماعی گروه
societies	نظام اجتماعی گروه
caste system	نظام طبقهای منفصل
conscripted	مشمول نظام کردن
capitalist system	نظام سرمایه داری
infantryman	سرباز پیاده نظام
infantry	رسته پیاده نظام
conscripting	مشمول نظام کردن
conscripts	مشمول نظام کردن
army regulation	نظام نامه ارتشی
infantrymen	جمعی پیاده نظام
clamping chuck	سه نظام بست دار
closed system	نظام اقتصادی بسته
cosmos	نظام عالم وجود
slacker	فراری ازخدمت نظام
slackers	فراری ازخدمت نظام
constitutions	نظام نامه مزاج
cavalry unit	یکان سوار نظام
constitution	نظام نامه مزاج
chuck lathe	سه نظام ماشین تراش
military service	خدمت نظام وفیفه
bimetallism	نظام پولی دو فلزی
rationing system	نظام سهمیه بندی
voluntaryist	مخالف نظام وفیفه
merit system	نظام شایستگی نگر
light infantry	پیاده نظام سبک
voting system	نظام رای گیری
wage system	نظام پرداخت دستمزد
janizary	سرباز پیاده نظام
monarchical	هواداری نظام شاهی
progressive tax system	نظام مالیات تصاعدی
ironside	نام سواره نظام
national service	خدمت نظام وظیفه
planning system	نظام برنامه ریزی
to enter the military	داخل نظام شدن
cosmology	نظام عالم وجود
cosmologies	نظام عالم وجود
regressive tax system	نظام مالیاتی کاهنده
rationing system	نظام جیره بندی
quota system	نظام سهمیه بندی
proportional tax system	نظام مالیات تناسبی
regressive tax system	نظام مالیاتی نزولی
selective service	خدمت داوطلبانه نظام
simultaneous equation system	نظام معادلات همزمانی
social security system	نظام تامین اجتماعی
systematized delusions	هذیانهای نظام یافته
phylarch	فرمانده سواره نظام
systems approach	رویکرد نظام نگر
grabby	نفر پیاده نظام
gold standard	نظام پایه طلا
electrically operated chuck	سه نظام با عملکرد الکتریکی
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
drill socket	[مخروطی سه نظام مته]
dragonnades	بوسیله سواره نظام
doughboy	سرباز پیاده نظام
foot soldier	سرباز پیاده نظام
dough boy	سرباز پیاده نظام
dogface	سرباز پیاده نظام
desert from military service	فراری از خدمت نظام
conscription law	قانون نظام وفیفه
exchange rate system	نظام نرخ ارز
extended family system	نظام فامیلی گسترده
federal reserve system	نظام فدرال رزرو
gold standard	نظام پولی طلا
gold currency system	نظام پولی طلا
gold backing system	نظام پایه طلا
gold backing system	نظام پشتوانه طلا
free market system	نظام بازار ازاد
commercial banking system	نظام بانکداری تجارتی
free enterprise system	نظام اقتصاد ازاد
free enterprise system	نظام تجارت ازاد