Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
rounds complete
فرمان تیر تمام
Search result with all words
zap
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapped
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
full magnetic controller
دستگاه فرمان تمام مغناطیسی
Other Matches
ctrl break
در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna charta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
controlled stick steering
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
sound off
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
stand fast
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering
فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
forward march
فرمان قدم رو فرمان پیش
guide on me
فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
beta software
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate
تمام شدن تمام کردن
terminates
تمام شدن تمام کردن
terminated
تمام شدن تمام کردن
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close interval
فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks
فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
guide left
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
cancel check firing
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
lap
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
full track
تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama
تمام نما اینه تمام نما
panoramas
تمام نما اینه تمام نما
handle bar
فرمان
firman
فرمان
handlebar
فرمان
if
فرمان IF
precepts
فرمان
MD
فرمان D
MDs
فرمان D
precept
فرمان
rescript
فرمان
for
فرمان FOR
mkdir
فرمان D
at my command
به فرمان من
drives
فرمان
drive
فرمان
commandments
فرمان
commandment
فرمان
rudder bar
فرمان
ordinace
فرمان
indocile
نا فرمان
assize
فرمان
controls
فرمان
controlling
فرمان
ship will adjust
فرمان
institute
فرمان
pipes
فرمان
ordinances
فرمان
ordinance
فرمان
Rd
فرمان RD
insubordinate
نا فرمان
instituting
فرمان
institutes
فرمان
instituted
فرمان
control
فرمان
commissioning
فرمان
sanctioned
فرمان
sanction
فرمان
edict
فرمان
sanctioning
فرمان
bugle call
فرمان
chartered
فرمان
command
فرمان
commissions
فرمان
chartering
فرمان
mark time
فرمان در جا
charter
فرمان
charters
فرمان
commands
فرمان
worded
فرمان
sanctions
فرمان
edicts
فرمان
word
فرمان
decreeing
فرمان
decrees
فرمان
commission
فرمان
decreed
فرمان
commanded
فرمان
steering
فرمان
chdir
فرمان CD
by order of
فرمان
decree
فرمان
hest
فرمان
operates
فرمان دادن
printed
فرمان PRINT
teleguidance
فرمان از دور
remote control unit
فرمان از دور
break
فرمان BREAK
operated
فرمان دادن
transient command
فرمان ناپایدار
zapper
[coll.]
فرمان از دور
print
فرمان PRINT
cease fire
فرمان اتش بس
sorts
فرمان SORT
sorted
فرمان SORT
sort
فرمان SORT
operate
فرمان دادن
control ratio
نسبت فرمان
control surface
سطح فرمان
control switch
کلید فرمان
ordained
فرمان دادن
mandated
حکم فرمان
ordaining
فرمان دادن
mandate
حکم فرمان
pauses
فرمان writePAUSE
pausing
فرمان writePAUSE
prints
فرمان PRINT
paths
فرمان PATH
ordains
فرمان دادن
path
فرمان PATH
order
فرمان نظم
mandates
حکم فرمان
mandating
حکم فرمان
control system
سیستم فرمان
preparatory command
فرمان خبر
remote control
فرمان از دور
more
فرمان ORE
pause
فرمان writePAUSE
pulpits
میز فرمان
pulpit
میز فرمان
paused
فرمان writePAUSE
preparatory command
فرمان حاضرباش
xcopy
فرمان XCOPY
ordain
فرمان دادن
rudder bar
فرمان هواپیما
breaks
فرمان BREAK
joysticks
دسته فرمان
handle escutcheon
روقفلی فرمان
automatic controller
دستگاه فرمان
repeat range
فرمان برد از نو
type
فرمان TYPE
recover
فرمان RECOVER
command signal
علامت فرمان
recovering
فرمان RECOVER
command unit
واحد فرمان
recovers
فرمان RECOVER
typed
فرمان TYPE
finds
فرمان FIND
find
فرمان FIND
types
فرمان TYPE
backup
فرمان BACKUP
ren
فرمان REN
command language
زبان فرمان
joystick
دسته فرمان
nerve centres
مرکز فرمان
nerve centre
مرکز فرمان
handle bar arm
دسته فرمان
word of command
فرمان انتصاب
paddling
دسته فرمان
paddles
دسته فرمان
paddled
دسته فرمان
paddle
دسته فرمان
radio control
فرمان رادیویی
regeneration control
فرمان واکنشی
battalia
فرمان جنگ
command key
کلید فرمان
files
فرمان FILES
attrib
فرمان اتریب
control electrode
الکترود فرمان
control grid
شبکه فرمان
control lever
اهرم فرمان
chcp
فرمان CHCP
append
فرمان APPEND
channel changer
[rare for: remote control]
فرمان از دور
clicker
[coll.]
فرمان از دور
remote control
فرمان از دور
control panel
تابلوی فرمان
channel command
فرمان کانال
acted
فرمان قانون
steering wheels
چرخ فرمان
rise and shine
فرمان برپا
control cubicle
ایستگاه فرمان
parade rest
فرمان ازاد
at or within call
اماده فرمان
control characteristic
مشخصه فرمان
power steering
فرمان خودکار
buffers
فرمان BUFFERS
appends
فرمان APPEND
appending
فرمان APPEND
appended
فرمان APPEND
control circuit
مدار فرمان
cls
فرمان CLS
chkdsk
فرمان CHKDSK
act
فرمان قانون
prescriptions
صدور فرمان
steering wheel
چرخ فرمان
god's ordinace
فرمان خدا
left flank march
فرمان سمت چپ رو
steering gear
جعبه فرمان
commands
فرمان دستوردادن
external command
فرمان برونی
irade
حکم فرمان
steering mechanism
مکانیزم فرمان
erase
فرمان ERASE
erased
فرمان ERASE
external command
فرمان خارجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com