Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (3 milliseconds)
English	Persian
commanding	فرمان دهنده
Search result with all words
industrial controller	رئوستای فرمان دهنده
Other Matches
ctrl break	در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna charta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
controlled stick steering	دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
sound off	فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
stand fast	فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering	فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
forward march	فرمان قدم رو فرمان پیش
trimmer	زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
guide on me	فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
exhibitor	نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor	امانت دهنده کفیل دهنده
extender	توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibiter	نمایش دهنده ارائه دهنده
bailer	امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitors	نمایش دهنده ارائه دهنده
catalyst	تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalysts	تشکیلات دهنده سازمان دهنده
conglutinative	التیام دهنده جوش دهنده
close interval	فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks	فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
computer controlled machine	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
guide left	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
cancel check firing	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
indicator	نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
commissions	فرمان
commissioning	فرمان
commission	فرمان
chdir	فرمان CD
controls	فرمان
controlling	فرمان
charters	فرمان
chartering	فرمان
chartered	فرمان
commandments	فرمان
by order of	فرمان
commanded	فرمان
mkdir	فرمان D
commandment	فرمان
commands	فرمان
bugle call	فرمان
charter	فرمان
control	فرمان
drive	فرمان
rescript	فرمان
precepts	فرمان
precept	فرمان
for	فرمان FOR
hest	فرمان
ship will adjust	فرمان
MD	فرمان D
MDs	فرمان D
rudder bar	فرمان
mark time	فرمان در جا
handle bar	فرمان
insubordinate	نا فرمان
steering	فرمان
if	فرمان IF
drives	فرمان
ordinace	فرمان
handlebar	فرمان
pipes	فرمان
indocile	نا فرمان
firman	فرمان
decrees	فرمان
edict	فرمان
edicts	فرمان
instituting	فرمان
institutes	فرمان
Rd	فرمان RD
instituted	فرمان
institute	فرمان
decreeing	فرمان
word	فرمان
sanction	فرمان
sanctioned	فرمان
command	فرمان
sanctioning	فرمان
sanctions	فرمان
ordinances	فرمان
decree	فرمان
assize	فرمان
ordinance	فرمان
decreed	فرمان
at my command	به فرمان من
worded	فرمان
altitude azimuth	عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
chkdsk	فرمان CHKDSK
operated	فرمان دادن
operate	فرمان دادن
prints	فرمان PRINT
at call	اماده فرمان
print	فرمان PRINT
sorts	فرمان SORT
sorted	فرمان SORT
sort	فرمان SORT
at ease	فرمان ازاد
more	فرمان ORE
handle bar arm	دسته فرمان
modes	فرمان ODE
operates	فرمان دادن
break	فرمان BREAK
appends	فرمان APPEND
appending	فرمان APPEND
appended	فرمان APPEND
chcp	فرمان CHCP
append	فرمان APPEND
channel command	فرمان کانال
steering wheels	چرخ فرمان
steering wheel	چرخ فرمان
give way	فرمان پاروها با هم
god's ordinace	فرمان خدا
cease fire	فرمان اتش بس
breaks	فرمان BREAK
handle escutcheon	روقفلی فرمان
buffers	فرمان BUFFERS
mode	فرمان ODE
remote control	فرمان از دور
vol	فرمان VOL
left flank march	فرمان سمت چپ رو
left oblique march	فرمان میل به چپ رو
officer	فرمان دادن
officers	فرمان دادن
verified	فرمان VERIFY
verifies	فرمان VERIFY
mandating	حکم فرمان
mandates	حکم فرمان
verify	فرمان VERIFY
recovers	فرمان RECOVER
act	فرمان قانون
at or within call	اماده فرمان
pulpits	میز فرمان
attrib	فرمان اتریب
pulpit	میز فرمان
automatic controller	دستگاه فرمان
instrument board	تخته فرمان
internal command	فرمان درونی
irade	حکم فرمان
printed	فرمان PRINT
backup	فرمان BACKUP
recover	فرمان RECOVER
acted	فرمان قانون
recovering	فرمان RECOVER
mandated	حکم فرمان
typed	فرمان TYPE
types	فرمان TYPE
prescriptions	صدور فرمان
prescription	صدور فرمان
restores	فرمان RESTORE
control ratio	نسبت فرمان
restored	فرمان RESTORE
control surface	سطح فرمان
control switch	کلید فرمان
control system	سیستم فرمان
command unit	واحد فرمان
command signal	علامت فرمان
decretal	فرمان پاپ
nerve centre	مرکز فرمان
nerve centres	مرکز فرمان
restoring	فرمان RESTORE
control characteristic	مشخصه فرمان
control circuit	مدار فرمان
control cubicle	ایستگاه فرمان
control electrode	الکترود فرمان
control grid	شبکه فرمان
control lever	اهرم فرمان
control panel	تابلوی فرمان
advance march	فرمان پیش
tree	فرمان TREE
joysticks	دسته فرمان
joystick	دسته فرمان
del	فرمان DEL
diskcomp	فرمان DISKCOPY
type	فرمان TYPE
find	فرمان FIND
files	فرمان FILES
ordains	فرمان دادن
command language	زبان فرمان
external command	فرمان خارجی
filter command	فرمان FILTER
fire order	فرمان اتش
command key	کلید فرمان
battalia	فرمان جنگ
cls	فرمان CLS
paused	فرمان writePAUSE
pause	فرمان writePAUSE
ordaining	فرمان دادن
finds	فرمان FIND
verifying	فرمان VERIFY
paddling	دسته فرمان
paddles	دسته فرمان
paddled	دسته فرمان
paddle	دسته فرمان
drum controller	غلطک فرمان
electronic control	فرمان الکترونیکی
restore	فرمان RESTORE
pausing	فرمان writePAUSE
pauses	فرمان writePAUSE
ordain	فرمان دادن
ordained	فرمان دادن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com