Dictiornary-Farsi | فرمان روایی شیطان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
devildom	فرمان روایی شیطان


Other Matches

tolerance	روایی
tolerances	روایی
permissibility	روایی
justifiability	روا بودنی روایی
ctrl break	در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
controlled stick steering	دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
sound off	فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
stand fast	فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering	فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
forward march	فرمان قدم رو فرمان پیش
guide on me	فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
daemon	شیطان
Satan	شیطان
deil	شیطان
impish	شیطان
apollyon	شیطان
bogies	شیطان
naughty	شیطان
bogeys	شیطان
bogey	شیطان
deuce	شیطان
the tempter	شیطان
arch	شیطان
arch-	شیطان
arches	شیطان
the evil one	شیطان
tempter	شیطان
naughtier	شیطان
naughtiest	شیطان
cloot	شیطان
puckish	شیطان
cacodemon	شیطان
lucifer	شیطان
bogie	شیطان
beelzebub	شیطان
fiend	شیطان
archfiend	شیطان
fiends	شیطان
demon	شیطان
arch fiend	شیطان
demons	شیطان
mephistopheles	شیطان
bogy	شیطان
arch enemy	شیطان
devil	شیطان
devils	شیطان
maleficent	شریر شیطان
fiendishness	شیطان صفتی
malkin	ماده شیطان
devil's advocates	شریک شیطان
devil's advocate	شریک شیطان
pucks	بچه شیطان
puck	بچه شیطان
fiendlike	شیطان صفت
mischievously	شیطان بدجنس
gossamer	بند شیطان
impishness	شیطان صفتی
mischievous	شیطان بدجنس
pixie	بچه شیطان
pixies	بچه شیطان
his sable majesty	ابلیس یا شیطان
impish	شیطان صفت
devil worship	شیطان پرستی
prince of darkness	اهریمن یا شیطان
infernal	شیطان صفت
devilishness	شیطان صفتی
pixy	بچه شیطان
satanophobia	شیطان هراسی
elvish	بدذات شیطان
Damn it ! Darn it ! Curse it !	لعنت بر شیطان !
devilish	شیطان صفت
bedevilment	شیطان سازی
terror	بچه شیطان
air thread	مخاط شیطان
pawpaws	شیطان شریر
terrors	بچه شیطان
pawpaw	شیطان شریر
computer controlled machine	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close interval	فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks	فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
To stop being intransigent.	از خر شیطان پایین آمدن
pandemonium	کاخ شیطان دوزخ
impishly	مانند بچه شیطان
imp	بچه شریر و شیطان
imps	بچه شریر و شیطان
tyke	بچه شیطان و موذی
lead us not into temtation	ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
To stop being adamant (unyielding).	از خر شیطان پائین آمدن
She is exteremly adamant (unyielding).	شیطان را درس می دهد
infernality	دیو خویی شیطان صفتی
hagborn	شیطان زاده فرزند ساحره
will o the wisp	روشنایی مردابی فانوس شیطان
urchin	بچه شیطان جوجه تیغی
urchins	بچه شیطان جوجه تیغی
Touch wood . Lets keep our fingers crossed . She is extremely cunning .	گوش شیطان کر (بزن بچوب )
guide left	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
I have a good mind to quit my job.	شیطان میگه کارم راول کنم
He was working like the devil.	مثل شیطان کارمی کرد(پرتلاش)
diabolo	کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
diabol	کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
cancel check firing	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
MDs	فرمان D
mark time	فرمان در جا
decree	فرمان
sanctioned	فرمان
for	فرمان FOR
MD	فرمان D
assize	فرمان
decreed	فرمان
commission	فرمان
decrees	فرمان
decreeing	فرمان
bugle call	فرمان
by order of	فرمان
sanctions	فرمان
sanctioning	فرمان
at my command	به فرمان من
precept	فرمان
precepts	فرمان
hest	فرمان
handle bar	فرمان
Rd	فرمان RD
charter	فرمان
chartered	فرمان
chartering	فرمان
charters	فرمان
firman	فرمان
commissions	فرمان
institute	فرمان
instituted	فرمان
if	فرمان IF
sanction	فرمان
steering	فرمان
indocile	نا فرمان
chdir	فرمان CD
ordinances	فرمان
ordinance	فرمان
instituting	فرمان
institutes	فرمان
commissioning	فرمان
mkdir	فرمان D
insubordinate	نا فرمان
pipes	فرمان
edicts	فرمان
commanded	فرمان
control	فرمان
controlling	فرمان
handlebar	فرمان
controls	فرمان
worded	فرمان
word	فرمان
ship will adjust	فرمان
drive	فرمان
drives	فرمان
commands	فرمان
ordinace	فرمان
command	فرمان
commandments	فرمان
commandment	فرمان
rudder bar	فرمان
edict	فرمان
rescript	فرمان
control circuit	مدار فرمان
cls	فرمان CLS
control pannel	تابلوی فرمان
control characteristic	مشخصه فرمان
command key	کلید فرمان
control panel	تابلوی فرمان
command unit	واحد فرمان
control lever	اهرم فرمان
command language	زبان فرمان
control grid	شبکه فرمان
control electrode	الکترود فرمان
remote control	فرمان از دور
control cubicle	ایستگاه فرمان
command signal	علامت فرمان
remote control unit	فرمان از دور
filter command	فرمان FILTER
teleguidance	فرمان از دور
zapper [coll.]	فرمان از دور
attrib	فرمان اتریب
at or within call	اماده فرمان
at ease	فرمان ازاد
at call	اماده فرمان
hypotaxis	فرمان بردار
postponement	فرمان بردار
submission	فرمان بردار
suborder	فرمان بردار
subordination	فرمان بردار
chkdsk	فرمان CHKDSK
chcp	فرمان CHCP
operator command	فرمان متصدی
cease fire	فرمان اتش بس
battalia	فرمان جنگ
backup	فرمان BACKUP
automatic controller	دستگاه فرمان
channel command	فرمان کانال
on the double	فرمان بدو رو