Dictiornary-Farsi | فرمان سلطان عثمانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
irade	فرمان سلطان عثمانی


Other Matches

odalisque	در حرم سلطان عثمانی
autocrat	سلطان مستبد سلطان مطلق
autocrats	سلطان مستبد سلطان مطلق
osmanli	عثمانی
ottoman	عثمانی
liras	لیره عثمانی
lire	لیره عثمانی
ottoman	امپراطوری عثمانی
ottoman	کشور عثمانی
lira	لیره عثمانی
Ottoman Empire	امپراتوری عثمانی
turkey pound	لیره عثمانی
internuncio	در باب عالی عثمانی
the sublime porte	باب عالی دولت عثمانی
porte	باب عالی دولت عثمانی
ctrl break	در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna charta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off	فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering	دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
stand fast	فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering	فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
ruling power	سلطان
monarchs	سلطان
soldan	سلطان
authority	سلطان
monarch	سلطان
potentate	سلطان
potentates	سلطان
king	سلطان
sultans	سلطان
sultan	سلطان
kings	سلطان
autocrat	سلطان مطلق
autocrats	سلطان مستبد
autocrats	سلطان مطلق
autocrat	سلطان مستبد
prince of historians	سلطان مورخین
realms	قلمرو سلطان
realm	قلمرو سلطان
sultanates	قلمرو سلطان
sultanate	قلمرو سلطان
kingmaker	سلطان ساز
prince of historians	سلطان المورخین
despot	سلطان مستبد ستمگر
despots	سلطان مستبد ستمگر
forward march	فرمان قدم رو فرمان پیش
monarchic	مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
tyrants	حاکم و سلطان مستبد یاستمگر
tyrant	حاکم و سلطان مستبد یاستمگر
regulus	شاه یا سلطان دست نشانده
tyrant	حاکم ستمگر یا مستبد سلطان فالم
tyrants	حاکم ستمگر یا مستبد سلطان فالم
guide on me	فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
computer controlled machine	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close interval	فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks	فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
guide left	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
cancel check firing	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
Mejidian style	طرح مجید [این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
control	فرمان
commandment	فرمان
commandments	فرمان
drive	فرمان
drives	فرمان
commissions	فرمان
commissioning	فرمان
controlling	فرمان
command	فرمان
controls	فرمان
worded	فرمان
word	فرمان
ordinace	فرمان
chdir	فرمان CD
mkdir	فرمان D
mark time	فرمان در جا
for	فرمان FOR
precept	فرمان
precepts	فرمان
if	فرمان IF
edicts	فرمان
edict	فرمان
steering	فرمان
handlebar	فرمان
chartered	فرمان
firman	فرمان
commission	فرمان
assize	فرمان
indocile	نا فرمان
hest	فرمان
charter	فرمان
handle bar	فرمان
charters	فرمان
chartering	فرمان
MD	فرمان D
MDs	فرمان D
institute	فرمان
ship will adjust	فرمان
instituting	فرمان
commands	فرمان
insubordinate	نا فرمان
pipes	فرمان
decree	فرمان
ordinances	فرمان
ordinance	فرمان
decreed	فرمان
decreeing	فرمان
institutes	فرمان
instituted	فرمان
decrees	فرمان
sanctioned	فرمان
sanctioning	فرمان
commanded	فرمان
sanction	فرمان
bugle call	فرمان
by order of	فرمان
sanctions	فرمان
rescript	فرمان
Rd	فرمان RD
rudder bar	فرمان
at my command	به فرمان من
control lever	اهرم فرمان
modes	فرمان ODE
control grid	شبکه فرمان
control surface	سطح فرمان
vol	فرمان VOL
control ratio	نسبت فرمان
control pannel	تابلوی فرمان
control switch	کلید فرمان
control panel	تابلوی فرمان
control cubicle	ایستگاه فرمان
mode	فرمان ODE
control electrode	الکترود فرمان
control circuit	مدار فرمان
verifying	فرمان VERIFY
at call	اماده فرمان
at ease	فرمان ازاد
submission	فرمان بردار
chkdsk	فرمان CHKDSK
at or within call	اماده فرمان
attrib	فرمان اتریب
automatic controller	دستگاه فرمان
backup	فرمان BACKUP
battalia	فرمان جنگ
chcp	فرمان CHCP
channel command	فرمان کانال
command key	کلید فرمان
advance march	فرمان پیش
tent striking	فرمان ضد استقرار
subsumption	فرمان بردار
control characteristic	مشخصه فرمان
hypotaxis	فرمان بردار
command unit	واحد فرمان
command signal	علامت فرمان
command language	زبان فرمان
subordination	فرمان بردار
cls	فرمان CLS
postponement	فرمان بردار
suborder	فرمان بردار
commanding	فرمان دهنده
cease fire	فرمان اتش بس
transient command	فرمان ناپایدار
steering gear	دنده فرمان
steering column tube	لوله فرمان
steering axle	میل فرمان
steering axle	میله فرمان
clicker [coll.]	فرمان از دور
remote control	فرمان از دور
rudder bar	فرمان هواپیما
rise and shine	فرمان برپا
repeat range	فرمان برد از نو
ren	فرمان REN
remote control unit	فرمان از دور
regeneration control	فرمان واکنشی
teleguidance	فرمان از دور
in the saddle <idiom>	تحت فرمان
ten commandments	ده فرمان موسی
tatoo	فرمان خاموشی
subordination	فرمان برداری
ver	فرمان VER
word of command	فرمان نظامی
word of command	فرمان انتصاب
streeing column	میل فرمان
streeing column	ستون فرمان
steering worm sector	تاج فرمان
steering swivel	مفصل فرمان
steering shaft	محور فرمان
steering mechanism	مکانیزم فرمان
steering gear	جعبه فرمان
xcopy	فرمان XCOPY
steering lever	اهرم فرمان
radio control	فرمان رادیویی
zapper [coll.]	فرمان از دور
handle escutcheon	روقفلی فرمان
handle bar arm	دسته فرمان
channel changer [rare for: remote control]	فرمان از دور
servo	فرمان یار
god's ordinace	فرمان خدا
give way	فرمان پاروها با هم
fire order	فرمان اتش