Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (24 milliseconds)
English
Persian
class culture
فرهنگ طبقهای
Other Matches
onomasticon
فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
single stage
یک طبقهای
class mobility
تحرک طبقهای
class status
پایگاه طبقهای
multistage
چند طبقهای
class struggle
مبارزه طبقهای
class barrier
مانع طبقهای
class consciousness
اگاهی طبقهای
class consciousness
شعور طبقهای
three decker
هرچیز سه طبقهای یا سه لایهای
intraclass coefficient
ضریب درون طبقهای
caste system
نظام طبقهای منفصل
class inclusion
درون گنجی طبقهای
elite
طبقه ممتازه هرجامعه و بخصوص طبقهای که قدرت حاکمه را در دست دارد
intergeneric
بین انواع نژادی بین طبقهای
cultures
فرهنگ
culturing
فرهنگ
lexicons
فرهنگ
dictionaries
فرهنگ
culture
فرهنگ
dictionary
فرهنگ
kultur
فرهنگ
lowbrow
بی فرهنگ
lexicon
فرهنگ
encyclopaedia
فرهنگ جامع
enculturation
فرهنگ اموزی
subcultures
خرده فرهنگ
deculturation
فرهنگ باختگی
deculturation
فرهنگ زدایی
data dictionary
فرهنگ داده ها
gazetteer
فرهنگ جغرافیایی
gradus
فرهنگ عروضی
graecism
فرهنگ یونانی
urbiculture
شهر فرهنگ
walking dictionary
فرهنگ متحرک
dictionary
فرهنگ لغات
glossary
فرهنگ لغات
lexicon
[dictionary]
فرهنگ لغات
word book
فرهنگ لغات
rhyming dictionary
فرهنگ قوافی
wordbook
فرهنگ لغات
national culture
فرهنگ ملی
ministry of education
وزارت فرهنگ
ministry education
وزارت فرهنگ
iranism
فرهنگ ایرانی
etymologicon
فرهنگ مشتقات
folklore
فرهنگ قومی
lexicography
فرهنگ نویسی
subculture
خرده فرهنگ
dictionary
فرهنگ لغات
subculture
فرهنگ فرعی
educative
فرهنگ بخش
subcultures
فرهنگ فرعی
thesaurus
فرهنگ جامع
thesauruses
فرهنگ جامع
Arabic
فرهنگ عربی
abclution
فرهنگ ناپذیری
acculturation
فرهنگ پذیری
vocabularies
فرهنگ لغات
armenian
فرهنگ ارمنی
an a to a dictionary
ضمیمه فرهنگ
vocabulary
فرهنگ لغات
acculturate
فرهنگ پذیرفتن
dictionaries
فرهنگ لغات
culture bound tests
ازمونهای فرهنگ- بسته
dictionary program
برنامه فرهنگ لغات
culture fair tests
ازمونهای فرهنگ- نابسته
glossaries
فرهنگ لغات دشوار
culture free tests
ازمونهای فرهنگ- نابسته
lexical
وابسته به فرهنگ نویسی
glossary
فرهنگ لغات دشوار
an a to a dictionary
ذیل یاملحقات فرهنگ
hellenist
متخصص فرهنگ یونان
chung shin sooyak
فرهنگ اخلاقی تکواندو
eeglish persian dictionary
فرهنگ انگلیسی به فارسی
lexical
وابسته به فرهنگ لغات
Brahmins
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
Brahmin
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
vocabular
مربوط به فرهنگ لغات زبان
germanist
دانشمند فرهنگ و زبان المانی
lexicography
فرهنگ نویسی واژه نگاری
it is ministerial to culture
وسیله ترقی فرهنگ است
occidentalism
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
americanist
متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
glossaries
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
glossary
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
slavicist
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
slavist
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
philistines
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
culturist
فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
A dictionary tell you what words mean .
فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
intercultural
وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
philistine
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistia
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
Don't touch me!; Don't you touch me!
به من خیلی نزدیک نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
Indian style
[سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
acculturate
نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
humanism
مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
This dictionary has many examples of how idioms are used .
این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
Don't touch me!; Don't you touch me!
وارد منطقه شخصی من نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
This dictionary is published(printed) in three volumes.
این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
occidentalist
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
synonymize
الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
gradus
فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
lore
فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
homestay
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
sinologist
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
external symbol dictionary
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
sinologue
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
Japonaiserie
[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
grecism
طرز یونانی فرهنگ یونانی
tribial rugs
فرش های عشایری
[فرش های ایلی]
[اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
atlas
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlases
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
floral design
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com