Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (5 milliseconds)
English
Persian
realised
فروختن
realises
فروختن
realising
فروختن
realize
فروختن
realized
فروختن
realizes
فروختن
realizing
فروختن
hawk
فروختن
hawked
فروختن
hawks
فروختن
undercut
فروختن
undercuts
فروختن
market
فروختن
marketed
فروختن
markets
فروختن
sell
فروختن
selling
فروختن
sells
فروختن
sell out
فروختن
sell-out
فروختن
sell-outs
فروختن
monger
فروختن
vend
فروختن
turn over
<idiom>
فروختن
to put on the market
فروختن
to place on the market
فروختن
Other Matches
slaughtered
به زیان فروختن
to save bot cash
نقد فروختن
slaughters
به زیان فروختن
forward sale
نسیه فروختن
to sell dearly
گران فروختن
sell by auction
به مزایده فروختن
to sell by retail
خرده فروختن
to sell off
ارزان فروختن
to sell or pat up at a
بمزایده فروختن
to sell short
سام فروختن
sell like hotcakes
<idiom>
سریعا فروختن
to sell
یکجا فروختن
to sell
عمده فروختن
sell on credit
نسیه فروختن
sell off
یکجا فروختن
sell for cash
نقد فروختن
slaughter
به زیان فروختن
undersell
ارزان تر فروختن
credit sale
نسیه فروختن
resold
دوباره فروختن
resells
دوباره فروختن
reselling
دوباره فروختن
remainder
باتخفیف فروختن
resell
دوباره فروختن
wholesale
بصورت عمده فروختن
to sell at a loss
بضر یا زیان فروختن
regrate
یکجاخریدن وخرده فروختن
sell
فروختن بفروش رفتن
selling
فروختن بفروش رفتن
sells
فروختن بفروش رفتن
To sell something at a loss.
چیزی را باضرر فروختن
retail
بصورت جزئی فروختن
to deal in futures
کالایاسهام پیش فروختن
sell-out
یکجا فروختن خیانت کردن
hawk
جار زدن و جنس فروختن
hawked
جار زدن و جنس فروختن
hawks
جار زدن و جنس فروختن
sell out
یکجا فروختن خیانت کردن
sell-outs
یکجا فروختن خیانت کردن
to bring to the hammer
هراج کردن بهراج فروختن
sell up a debtor
دارایی بدهکاری را گرو کشیدن و فروختن
sell off
ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
slow moving
کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
dump
بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
bundles
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundling
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundle
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
jobs
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
job
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
foreclosed
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclose
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosing
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
outsold
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
to sell in lots
فال فال فروختن
to sell in lots
تیکه تیکه فروختن
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com