Dictiornary-Farsi | فساد ناپذیری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
incorruption	فساد ناپذیری


Other Matches

inexpiably	بطور کفاره ناپذیری بطورجبران ناپذیری
corrsion	فساد تدریجی فساد
rottenness	فساد
depravement	فساد
depravation	فساد
decadency	فساد
cottuptness	فساد
corruptness	فساد
degeneration	فساد
turpitude	فساد
vises	فساد
vices	فساد
guilty pleasure	فساد
vice [immorality]	فساد
debauchment	فساد
vitiation	فساد
vileness	فساد
pyosis	فساد
putridness	فساد
putrefaction	فساد
pravity	فساد
necrosis	فساد
morbidness	فساد
morbidity	فساد
vice-	فساد
dissolution	فساد
immorality	فساد
mortification	فساد
festered	فساد
spoils	فساد
decayed	فساد
spoiling	فساد
fester	فساد
decay	فساد
pus	فساد
decadence	فساد
spoil	فساد
decays	فساد
degeneracy	فساد
vice	فساد
festers	فساد
festering	فساد
corruption	فساد
decaying	فساد
depravity	فساد
invalidity	فساد
spoiled	فساد
imperviousness	نم ناپذیری
illimitability	حد ناپذیری
illimitableness	حد ناپذیری
indissolubility	حل ناپذیری
invalidity	بطلان فساد
passible	فساد پذیر
corruption on the earth	فساد فی الارض
corruptive	فساد امیز
indecomposable	فساد ناپذیر
factionist	اهل فساد
corruptible	فساد پذیر
corruptibility	قابلیت فساد
Anti – corruption campaign .	مبارزه با فساد
inherent vice	فساد ذاتی
Moral decadence .	فساد اخلاق
decadently	در حال فساد
spoilable	فساد پذیر
sodom	مرکز فساد
scorbutus	فساد خون
perishableness	فساد پذیری
perverseness	هرزگی فساد
phthisis	فساد بافتها
corrosion	فساد تدریجی
putrescence	گندیدگی فساد
putrescencty	گندیدگی فساد
the origin of evil	منشا فساد
inseparability	تجزیه ناپذیری
insuperability	شکست ناپذیری
insatiability	تسکین ناپذیری
infallibly	لغزش ناپذیری
intangibility	لمس ناپذیری
inexpressibility	بیان ناپذیری
inscrutability	تفحص ناپذیری
inexplicability	توضیح ناپذیری
inexpiableness	مرمت ناپذیری
indisputability	بحث ناپذیری
indomitability	تسخیر ناپذیری
ineffability	وصف ناپذیری
inelasticity	کشش ناپذیری
inerrability	لغزش ناپذیری
inerrable	لغزش ناپذیری
inextensibility	انبساط ناپذیری
inexpiableness	کفاره ناپذیری
intolerability	تحمل ناپذیری
invariance	تغییر ناپذیری
permeability	نفود ناپذیری
irretrievability	چاره ناپذیری
untouchability	لمس ناپذیری
irretrievability	جبران ناپذیری
irreversibility	برگشت ناپذیری
irrevocability	برگشت ناپذیری
nonadditivity	جمع ناپذیری
irresistibility	مقاومت ناپذیری
mortmain	انتقال ناپذیری
irresistibility	ایستادگی ناپذیری
irreparableness	جبران ناپذیری
irremissibility	بخشش ناپذیری
invincibility	شکست ناپذیری
irreconcilability	وفق ناپذیری
irreconcilability	اصلاح ناپذیری
irreconcilableness	وفق ناپذیری
irreconcilableness	اصلاح ناپذیری
irreducibility	تحویل ناپذیری
irrefutability	انکار ناپذیری
irremediableness	چاره ناپذیری
irremediableness	علاج ناپذیری
elastance	برق ناپذیری
acoria	سیری ناپذیری
immutability	تغییر ناپذیری
impassibility	تحمل ناپذیری
impassiveness	تالم ناپذیری
impenetrability	نفوذ ناپذیری
impenetrableness	سرایت ناپذیری
impenetrableness	خلول ناپذیری
interminableness	پایان ناپذیری
impermeability	نشت ناپذیری
immeusurableness	پیمایش ناپذیری
immeasurability	پیمایش ناپذیری
inaccessibility	ارتباط ناپذیری
chalktest	ازمایش اب ناپذیری با گچ
achromatism	رنگ ناپذیری
abclution	فرهنگ ناپذیری
achromatization	رنگ ناپذیری
achromatisation	رنگ ناپذیری
rigidity	انعطاف ناپذیری
impossibility	امکان ناپذیری
inaccessibility	دسترسی ناپذیری
immiscibility	امتزاج ناپذیری
inflexibility	انعطاف ناپذیری
indestructibility	فنا ناپذیری
incompressibility	تراکم ناپذیری
incondensability	انقباض ناپذیری
indescribability	وصف ناپذیری
indefensibility	تصدیق ناپذیری
incorrigibility	اصلاح ناپذیری
indefensibility	دفاع ناپذیری
incurability	علاج ناپذیری
incommutability	تخفیف ناپذیری
indiscerptibility	تجزیه ناپذیری
indefatigability	خستگی ناپذیری
incomparability	مقایسه ناپذیری
immobility	تحرک ناپذیری
imperviousness	سرایت ناپذیری
imperviousness	نفوذ ناپذیری
invulnerability	اسیب ناپذیری
inalterability	تغییر ناپذیری
inevitability	چاره ناپذیری
incommutability	تبدیل ناپذیری
corruptibly	بطور فساد پذیر
bacteriolysis	فساد و تحلیل میکرب
dry rot	فساد اجتماعی واخلاقی
decadence	فساد اغاز ویرانی
preservatives	جلوگیری کننده از فساد
The corruption in government offices .	فساد دردستگاههای دولتی
preservative	جلوگیری کننده از فساد
suppurate	فساد جمع شدن
gas degeneration	فساد تدریجی گازی
antimateriel agent	عامل فساد اماد
rigidity of wages	انعطاف ناپذیری مزدها
wage rigidity	انعطاف ناپذیری مزد
rigidity of prices	انعطاف ناپذیری قیمت ها
elastivity	واحد برق ناپذیری
impermeability	نفوذناپذیری تراوش ناپذیری
price rigidity	انعطاف ناپذیری قیمت
impermeability	نفوذ ناپذیری ناتراوایی
indispensability	چاره ناپذیری اقتضا
factorial invariance	تغییر ناپذیری عاملی
modulus of incompressibility	ضریب فشار ناپذیری
lacquer preservative	لاک جلوگیری کننده از فساد
To wallow in vice .	درمنجلاب فساد غوطه ور بودن
incorruptible	فساد نا پذیر منحرف نشدنی
adulterant	مایه تقلب و فساد متقلب
imperturbableness	خون سردی تشویش ناپذیری
implacability	تسکین ناپذیری کینه توزی
impalpability	دارای خصوصیات لمس ناپذیری
incommensurability	عدم تقارن سنجش ناپذیری
unattainbility of absolute zero	دسترس ناپذیری صفر مطلق
abiotrophy	تحلیل و فساد عضوبدون علت مشهود
atmospheric corrosion	فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
gangrene	فساد عضو براثر نرسیدن خون
impenitence	بی میلی نسبت بتوبه توبه ناپذیری
impassablility	امکان ناپذیری عدم قابلیت عبور
acidosis	فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
dysgenics	مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
cacogenesis	فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
undisputed	بی چون وچرابی بحث ناپذیری مسلم بودن
humoralism	اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
turpis causa	عوض نامشروع و غیر قانونی که باعث فساد عقد میشود
hydraulic fluid	سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
anoxia	فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring.	در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
muck rack	کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
untouchables	غیرقابل لمس لمس ناپذیری