Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
impact pressure
فشار اصابت
Search result with all words
impact pressure
نیروی اصابت فشار ترکش
Other Matches
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
hits
اصابت
hitting
اصابت
access
اصابت
accessed
اصابت
accesses
اصابت
impingement
اصابت
accessing
اصابت
hit
اصابت
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
thunderstroke
اصابت صاعقه
hitting
اصابت موفقیت
shot
اصابت کرده
shots
اصابت کرده
impact
اصابت گلوله
hitting
اصابت گلوله
hits
اصابت موفقیت
hits
اصابت گلوله
hit
اصابت موفقیت
hit
اصابت گلوله
surface of impact
سطح اصابت
direct hit
اصابت مستقیم
impacts
اصابت گلوله
hit ratio
نسبت اصابت
impact area
محل اصابت
impact point
نقطه اصابت
line of impact
خط اصابت گلوله
point of impact
نقطه اصابت
onset
هجوم اصابت
direct hits
اصابت مستقیم
point of impact
محل اصابت گلوله
impacts
اصابت اثر شدید
center of impact registration
ثبت مرکز اصابت
beatten zone
منطقه مورد اصابت
effective pattern
منطقه اصابت موثر
angle of incidence
زاویه اصابت گلوله
impact
اصابت اثر شدید
biting angle
کوچکترین زاویه اصابت
impact area
منطقه اصابت گلوله ها
impact point
محل اصابت گلوله
impact registration
ثبت مرکز اصابت
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
strikes
اصابت اعتصاب کردن
strike
اصابت اعتصاب کردن
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
burst
محل اصابت گلوله
bursts
محل اصابت گلوله
vertical probable error
خطای اصابت قائم گلوله
hits
اصابت کردن به هدف زدن
impact
با شدت اصابت کردن ضربت
hit
اصابت کردن به هدف زدن
single shot hit probability
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
the lot fell upon me
قرعه بنام من اصابت کرد
hitting
اصابت کردن به هدف زدن
patterns
نقشه طرح اصابت گلوله ها
pattern
نقشه طرح اصابت گلوله ها
impacts
با شدت اصابت کردن ضربت
absolute deviation
انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
direct hits
گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
impact registration
ثبت تیر بروش مرکز اصابت
surface of impact
سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
direct hit
گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
bull's-eyes
قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
bull's eye
قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
bomb impact plot
بردن محل اصابت بمب روی نقشه
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
course line shot
تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
grand slam
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slams
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
flukes
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
fluke
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
set forward
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
misses
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
contact burst preclusion
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
missed
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
skittle
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
pinged
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
dud probability
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
bilateral spotting
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
pinging
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
low voltage distribution system
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
hit
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
electroluminescent
صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
to hit
اصابت کردن
[برخورد کردن]
[ضربه زدن ]
[زدن]
pressuring
فشار
pressure curve
خم فشار
pressor
فشار زا
pressures
فشار
pressured
فشار
strain
فشار
hydraulic pressure
فشار اب
fantod
فشار
atmospheric pressure
فشار جو
back iron
بن فشار
back pressure
پی فشار
distraint
فشار
barometric pressure
فشار جو
press
فشار
weight
فشار
ice push
فشار یخ
pressing
فشار
low pressure
فشار کم
thrust
فشار
line of thrust
خط فشار
thrusting
فشار
isopiestic
هم فشار
thrusts
فشار
isobare
هم فشار
presses
فشار
bunt
فشار با سر
stresses
فشار
zipped
فشار
compression
فشار
zip
فشار
tension
فشار
water pressure
فشار اب
stroke
فشار با پا
atmosphere
فشار جو
atmospheres
فشار جو
pressure vessel
فشار
push
فشار
pushed
فشار
zipping
فشار
stress
فشار
stressing
فشار
total pressure
فشار کل
stroked
فشار با پا
strokes
فشار با پا
stroking
فشار با پا
constraint
فشار
impact
فشار
impacts
فشار
violence
فشار
zips
فشار
pushes
فشار
pressure
فشار
exertion
فشار
exertions
فشار
pressure sense
حس فشار
strains
فشار
tensions
فشار
growing pains
فشار
isobars
هم فشار
brunt
فشار
isobar
هم فشار
isobar
تک فشار
isobars
تک فشار
sense of pressure
حس فشار
forced draft
هوای با فشار
pressure of time
فشار زمانی
gage pressure
فشار گیج
flux density
تراکم فشار
eyestrain
فشار باصره
external pressure
فشار برونی
external pressure
فشار خارجی
excess pressure
فشار اضافی
high tension magneto
مگنت پر فشار
equilibrium pressure
فشار تعادلی
equilibrium vapor pressure
فشار به حد تعادل
gage pressure
فشار مانومتری
contact pressure
فشار تماس
head loss
افت فشار
water guage
فشار سنج اب
high tension
فشار قوی
voltmeter
فشار سنج
hydraulic pressure
فشار هیدرولیکی
vapour pressure
فشار بخار اب
high voltage line
خط فشار قوی
high tension line
خط فشار قوی
high pressure line
خط فشار قوی
gossypium
داروی فشار
group pressure
فشار گروهی
high potential
فشار قوی
high pressure
فشار زیاد
high pressure area
منطقه پر فشار
effective pressure
فشار موثر
drag mark
محل فشار
vapor pressure
فشار بخار
hydraulic pressure test
ازمایش فشار اب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com