English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
pressure above the atmosphere فشار بالای جو
Search result with all words
clicking فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
cabin altitude فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
trapoze سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
Other Matches
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
overhead بالای سر
over- بالای سر
above بالای
over بالای
over بالای سر
over- بالای
above بالای سر
at the top of در بالای
up بالای
atop of بالای
atop of در بالای
upped بالای
upping بالای
oer بالای
into the bargain بالای ان
overhead در بالای سر
outreach بالای سر
mean high water اب بالای میانگین
in بالای روی
in- بالای روی
oer بالای سر روی سر
run over <idiom> حرکت از بالای
above the earth بالای زمین
It passed over my head. از بالای سرم رد شد
overhead cover حفاظ بالای سر
overhead backhand بک هند از بالای سر
overhead forehand فورهند از بالای سر
over the horizon بالای افق
overhead stroke ضربه از بالای سر
knap بالای تپه
over the horizon از بالای افق
rooftops بالای بام
up the street بالای خیابان
rooftop بالای بام
upstream بالای رودخانه
mantel board در بالای بخاری
fan light پنجره بالای در
aloft در بالای زمین
roof tree کش بالای شیروانی
ridge pole کش بالای شیروانی
plunging fire اتش بالای سر
ridge tree کش بالای شیروانی
ridge piece کش بالای شیروانی
fanlight پنجره بالای در
crow's nest بالای بلندی
crowns بالای هرچیزی
uptown بالای شهر
fanlights پنجره بالای در
crown بالای هرچیزی
on بالای در باره
trucking کلاهک بالای دکل
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
pulpits بالای منبر رفتن
rain water head طشتک بالای ناودان
referees داور بالای والیبال
referee داور بالای والیبال
on station پروازهواپیما بالای هدف
exoatmosphere ترکش اتمی بالای جو
refereeing داور بالای والیبال
refereed داور بالای والیبال
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
flews قسمت اویخته لب بالای سگ
aboveground در بالای سطح زمین
tree house خانه بالای درخت
trucked کلاهک بالای دکل
truck کلاهک بالای دکل
head water بالای رودخانه بالارود
superlunary واقع بر بالای ماه
headlines در بالای صفحه ریسمان
penthouse اطاقک بالای بام
chimney-head [بالای دودکش کوره ای]
overhead pass پاس با دو دست از بالای سر
intercepting ditch ابرو بالای خاکبرداری
penthouses اطاقک بالای بام
bartizan کنگره بالای برج
high rate of interest نرخ بالای بهره
bed moulding گچبری بالای کتیبه
overwrite بالای محلی نوشتن
headline در بالای صفحه ریسمان
spike over the block ابشار از بالای دفاع
trucks کلاهک بالای دکل
aloft سطوح بالا در بالای
pulpit بالای منبر رفتن
gatehouse اطاق یازندان بالای دروازه
space above property فضای قسمت بالای ملک
upper class وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper classes وابسته به طبقات بالای اجتماع
gatehouses اطاق یازندان بالای دروازه
eyebrow گچ بری هلالی بالای پنجره
crossbar چوب افقی بالای مانع
crossbars چوب افقی بالای مانع
bar چوب افقی بالای مانع
tapes نوار پهن بالای تور
taped نوار پهن بالای تور
tape نوار پهن بالای تور
parhelic circle هاله روشن بالای افق
roof garden تفریح گاه بالای بام
on station اماده باش بالای هدف
stratopause لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
to crset a hill به بالای تپه ایی رسیدن
head دستشویی قایق بالای بادبان
up stream بالارود در قسمت بالای نهر
letterhead عنوان چاپی بالای کاغذ
high beam نور بالای چراغ اتومبیل
high frequency region of a spectrum ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
cimborio [برجک نورگیر بالای بام]
lunette نعل اسب پنجره بالای در
choir-loft [بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
header کلمات در بالای صفحه متن
headers کلمات در بالای صفحه متن
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
bars چوب افقی بالای مانع
upstaging وابسته به عقب یا بالای صحنه
upstages وابسته به عقب یا بالای صحنه
upstaged وابسته به عقب یا بالای صحنه
letterheads عنوان چاپی بالای کاغذ
ascender قسمت بالای حروف کوچک
eyebrows گچ بری هلالی بالای پنجره
Hertfordshire spike [میل بالای مناره مارپیچ]
fleche میل بالای مناره مارپیچ
top ضربه به بالای توپ بیلیارد
foretoppsail بادبان بالای شراع صدر
epigastrium فوق المعده بالای شکم
dome light چراغ بالای طاق خودرو
upper edge of the net نوار بالای تور والیبال
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
aerospace فضای هوایی بالای منطقه عملیات
My bedroom is just above. اطاق خواب من درست بالای اینجاست
styloipodium گرده بالای میوه گیاهان چتری
crotched گویی که در مربع بالای میزبیلیارد است
deck house اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
intercepting ditch جوی کوهی ابروی بالای کند
specification درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
cornice گچ بری بالای دیوار زیر سقف
cornice گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
cartop حمل قایق کوچک بالای اتومبیل
calipash قسمت بالای کاسه لاک پشت
overarm بالا اوردن بازو تا بالای شانه
cornices گچ بری بالای دیوار زیر سقف
cornices گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
chimney-breast [بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
barge-board [تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
dais سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
warp beam چوب افقی بالای دار [قالی]
slope soaring بلند شدن به هوا از بالای تپه
minimum clearance حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
on target بالای اماج زمان روی هدف
vinculum خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
smashes ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
gables سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
midnight sun خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
trochanter برامدگی در بالای تنه استخوان ران
smash ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
outside passenger مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
ullage حجم بالای سطح مایع تانک
net cord کابل یا سیم بالای تور والیبال
gable سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
interpreters نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
PowerPC پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
presses بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
put away ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
upper class وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
crucifixions تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
crucifixion تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
upper classes وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
high tailed aircraft هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
superimpose قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
penoncel پرچم کوچک بالای زره یا کلاه خود
timberline خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
press بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
superimposing قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimposes قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
houselights نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
interpreter نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
follow shot ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com