Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
compressor discharge pressure |
فشار در قسمت خروجی کمپرسور |
|
|
Other Matches |
|
compressor inlet pressure |
فشار در قسمت ورودی کمپرسور |
bilge pump |
پمپ فشار کمپرسور روغن |
compressor pressure ratio |
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان |
queueing |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queue |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queued |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queues |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
compressor |
کمپرسور |
compressors |
کمپرسور |
compressor |
منگنه کمپرسور |
centrifugal compressor |
کمپرسور سانتریفوژ |
dual compressor |
کمپرسور دوتایی |
compressors |
منگنه کمپرسور |
reciprocating compressor |
کمپرسور پیستونی |
forced induction engine |
موتور کمپرسور |
compressor rotor |
رتور کمپرسور |
compressor oil |
روغن کمپرسور |
compressor stator |
استاتور کمپرسور |
turbo compressor |
کمپرسور دورانی |
supercharged engine |
موتور کمپرسور |
diagonal flow compressor |
کمپرسور با جریان متناوب |
axial compressor |
کمپرسور جریان خطی |
airless solid injection |
تزریق بدون کمپرسور |
suoersonic compressor |
کمپرسور مافوق صوت |
rotary piston compressor |
کمپرسور پیستون دار |
blower |
نوعی کمپرسور گریز از مرکز |
axial flow compressor |
کمپرسور جریان خطی یامحوری |
reingestion stall |
واماندگی کمپرسور درتوربینهای گاز |
compressor inlet temperature |
دمای گازهای ورودی کمپرسور |
butted |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butts |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butt |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
equivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
NEQ |
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است |
non equivalence function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است |
inequivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
cabin pressure |
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون |
near letter quality |
خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد |
disc |
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد |
discs |
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد |
chocked nozzle |
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است |
pressurized cabin |
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار |
compensating relief valve |
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است |
quartersaw |
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن |
terneplate |
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع |
terne |
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع |
ecphora |
پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.] |
plank |
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری |
shuttling |
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو |
ramjet |
موتور جت بدون کمپرسور و توربین که فقط با کمپرس هوا کار میکند |
long bone |
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند |
pitot static system |
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است |
pore pressure |
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی |
cross disbursing |
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات |
base section |
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی |
section |
قسمت قسمت کردن برش دادن |
sections |
قسمت قسمت کردن برش دادن |
cabin pressurization safety valve |
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین |
isopiestic |
دارای فشار یکسان خط هم فشار |
fanfold |
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد |
shuttled |
قسمت قسمت حرکت کردن |
shuttles |
قسمت قسمت حرکت کردن |
shuttle |
حمل کردن قسمت به قسمت |
shuttles |
حمل کردن قسمت به قسمت |
shuttle |
قسمت قسمت حرکت کردن |
shuttled |
حمل کردن قسمت به قسمت |
executing agency |
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی |
flip-flopped |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopping |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flops |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flop |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
input output processor |
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی |
public relations officer |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
public relations officers |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
low head plant |
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف |
detachment |
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه |
detachments |
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه |
army nurse corps |
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی |
enlisted section |
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد |
piezoelectric |
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند |
energy absorber |
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار |
shuttles |
بمباران قسمت به قسمت |
shuttle |
بمباران قسمت به قسمت |
p.p.m |
قسمت در یک میلیون قسمت |
throttle |
عبور قسمت به قسمت |
shuttle |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
parts per million |
قسمت در میلیون قسمت |
throttles |
عبور قسمت به قسمت |
throttling |
عبور قسمت به قسمت |
to sell in lots |
قسمت قسمت فروختن |
throttled |
عبور قسمت به قسمت |
shuttles |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
shuttled |
بمباران قسمت به قسمت |
shuttled |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
high voltage transformer |
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی |
impluse level |
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای |
forward overlap |
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی |
pitot pressure |
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
clear one's ears |
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب |
cross refer |
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن |
low voltage distribution system |
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف |
hypobaric |
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو |
division police petty officer |
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت |
railway division |
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن |
cellular unit |
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا |
turbojet |
توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده |
out put |
خروجی |
exhausts |
خروجی |
egress |
خروجی |
output area |
خروجی |
outputs |
خروجی |
output |
خروجی |
extrusion |
خروجی |
exhaust |
خروجی |
exit |
خروجی |
handlers |
خروجی |
throughput |
خروجی |
outlets |
خروجی |
handler |
خروجی |
printout |
خروجی |
printouts |
خروجی |
outflow |
خروجی |
outflows |
خروجی |
outlet |
خروجی |
tatal output |
خروجی کل |
deferent |
خروجی |
exits |
خروجی |
i/o |
ورودی-خروجی |
exhaust fan |
پروانه خروجی |
exhaust air |
هوای خروجی |
igneous rock |
سنگ خروجی |
output |
انرژی خروجی |
peak |
بلندترین خروجی |
peaking |
بلندترین خروجی |
peaks |
بلندترین خروجی |
surface outflow |
اب سطحی خروجی |
valve |
دریچه خروجی |
valves |
دریچه خروجی |
eruptive rock |
سنگ خروجی |
exhaust port |
مجرای خروجی |
output stream |
نهر خروجی |
initialed |
خروجی صفر |
cooling water outlet |
خروجی اب سرد |
initial |
خروجی صفر |
exhaust cam |
بادامک خروجی |
exhaust chamber |
اطاقک خروجی |
after bay |
مجرای خروجی |
exhaust steam |
بخار خروجی |
exhaust stroke |
ضربه خروجی |
voice output |
خروجی صوتی |
input output |
ورودی خروجی |
pump delivery |
خروجی پمپ |
exhaust gas |
گاز خروجی |
exit point |
نقطه خروجی |
exit road |
راه خروجی |
exit splitter |
شکافنده خروجی |
fan out |
گنجایش خروجی |
real time output |
خروجی انی |
volcanic rock |
سنگ خروجی |
maximum output |
خروجی حداکثر |
exhaust port |
دریچه خروجی |
exhaust connection |
اتصال خروجی |
tip top |
خروجی نوار |
effluents |
سیال خروجی |
effluent |
سیال خروجی |
shaft tube |
خروجی محور |
secondary wire |
سیم خروجی |
outputs |
انرژی خروجی |
transmitted light |
نور خروجی |
exhaust nozzle |
نازل خروجی |
graphic output |
خروجی گرافیکی |
secondary current |
جریان خروجی |
exhaust passage |
گذرگاه خروجی |
exhaust pipe |
لوله خروجی |
fan out |
پهنای خروجی |
output tube |
لامپ خروجی |
outgoing cable |
کابل خروجی |
outlet box |
جعبه خروجی |
output media |
رسانه خروجی |
output speed |
سرعت خروجی |
output listing |
سیاهه خروجی |
outfall |
دهانه خروجی |
lighting outlet |
خروجی روشنایی |
light output |
خروجی نور |
output job queue |
صف برنامه خروجی |
output impedance |
امپدانس خروجی |
output stage |
مرحله خروجی |
output area |
ناحیه خروجی |
after-bay |
مجرای خروجی |
output power |
توان خروجی |
output process |
فرایند خروجی |
output transformer |
مبدل خروجی |
output stream |
مسیل خروجی |
power output tube |
لامپ خروجی |
output state |
حالت خروجی |
output unite |
واحد خروجی |
output voltage |
ولتاژ خروجی |
output work queue |
صف کار خروجی |
outputting |
خروجی دهی |