English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
drilling thrust فشار محوری مته کاری
Other Matches
thrusting فشار محوری
end thrust فشار محوری
thrusts فشار محوری
thrust فشار محوری
axial compression فشار محوری
axial thrust فشار محوری
triaxial compression test ازمایش فشار سه محوری
double thrust ball bearing بلبرینگ با فشار محوری دوبل
double thrust bearing یاطاقان با فشار محوری دوبل
axial position حالت محوری قرارگاه محوری
to press the button دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
variable stroke پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pivotal محوری
monaxial یک محوری
rotates محوری
axial محوری
rotated محوری
rotate محوری
triaxial سه محوری
axile محوری
adaxial محوری
uniaxial یک محوری
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
xenocentrism بیگانه محوری
axial vector بردار محوری
axisymmetric متقارن محوری
orbital overlap همپوشانی محوری
pluriaxial چند محوری
axial flow impulse turbine توربین محوری
axially symmetric متقارن محوری
axial runout ضربه محوری
axial section برش محوری
axially parallel در راستای محوری
axial stress تنش محوری
axial runout شوک محوری
axial flow turbine توربین محوری
triaxial shear test ازمایش سه محوری
axial thrust بار محوری
nutation رقص محوری
axial rake angle زاویه محوری
axial load بار محوری
axial runout رانش محوری
pivoting window پنجره محوری
uniaxial bending خمش یک محوری
trochoid محوری فرفرهای
uniaxial force نیروی تک محوری
axial ligation لیگاندپوشی محوری
axial position وضعیت محوری
axially parallel موازی محوری
axial flow جریان محوری
axial bond پیوند محوری
sociocentrism جامعه- محوری
anthropocentrism انسان محوری
egocentricity خود محوری
compass swing چرخش خط محوری
egocentricism خود محوری
armature end play بازی محوری ارمیچر
uniaxial دارای یک محور یک محوری
axial mining مین گذاری محوری
angular contact thrust ball bearing بلبرینگ طولی محوری
axial rotation symmerty تقارن چرخشی محوری
thrusts بار محوری ضربه
radial محوری مربوط به رادیو
offset distance فاصله برون محوری
axial feed method روش تغذیه محوری
triaxial deformation تغییر شکل سه محوری
thrusting بار محوری ضربه
shaft extension قسمت الحاقی محوری
radials محوری مربوط به رادیو
thrust بار محوری ضربه
cylinder roller thrust bearing یاطاقان غلطکی محوری
pivot journal یاطاقان گرد محوری
tog method روش دیدبانی محوری
blow torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
buttress centres فاصله محوری پشت بندها
parataxic mode شیوه ادراکی خود- محوری
rotation about ... دوران دور ... [محوری یا جایی]
rachis اندام ساقهای یا محوری مهرههای پشت
end play حرکت محوری یا خطی ناخواسته شفت
sympodium منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
pence for any thing میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
reverse flow engine توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
z axis محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
ornithopter هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
unit cell کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
axil گوشه یا زاویه بین شاخه یا برگ با محوری که از ان منشعب میشود
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
tilt and swivel که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
pure bending حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
drilling pattern نمونه مته کاری الگوی مته کاری
axis مهره دوم گردن مهره محوری
plumbery سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics موزاییک کاری معرق معرق کاری
tension فشار
sense of pressure حس فشار
tensions فشار
compression فشار
pressor فشار زا
pressuring فشار
fantod فشار
pressures فشار
pushes فشار
growing pains فشار
brunt فشار
exertion فشار
exertions فشار
isobar هم فشار
total pressure فشار کل
isobar تک فشار
isobars هم فشار
pressure فشار
pressure curve خم فشار
pressured فشار
push فشار
pressure sense حس فشار
pushed فشار
isobars تک فشار
atmospheric pressure فشار جو
press فشار
thrusting فشار
isobare هم فشار
thrust فشار
weight فشار
isopiestic هم فشار
zips فشار
violence فشار
low pressure فشار کم
constraint فشار
barometric pressure فشار جو
bunt فشار با سر
distraint فشار
strain فشار
ice push فشار یخ
thrusts فشار
strains فشار
zip فشار
zipped فشار
zipping فشار
atmospheres فشار جو
strokes فشار با پا
stroking فشار با پا
pressure vessel فشار
line of thrust خط فشار
hydraulic pressure فشار اب
back pressure پی فشار
back iron بن فشار
impact فشار
stroked فشار با پا
impacts فشار
stresses فشار
stroke فشار با پا
presses فشار
stress فشار
atmosphere فشار جو
stressing فشار
pressing فشار
water pressure فشار اب
isobar surface سطح هم فشار
pressure curve منحنی فشار
lateral pressure فشار جانبی
pressure face سمت فشار
kinetic pressure فشار سینتیک
hydrostatic مربوط به فشار اب
hydrostatic pressure فشار عمق
pinches فشار دادن
pressure drop افت فشار
hydrostatic pressure فشار ایستائی
overlaid فشار اوردن
hydrostatic pressure فشار ایستابی
hydrostatic pressure فشار عمق اب
pressure gradient گرادیان فشار
internal pressure فشار درونی
pressure wave موج فشار
impaction فشار سخت
flux density تراکم فشار
pulse pressure فشار نبض
increase of pressure افزایش فشار
pushed فشار دادن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com