Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
self loading
فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
Other Matches
self loading
پرشونده خودکار
loads
فشنگ گذاری
load
فشنگ گذاری
automatic hyphenation
خط تیره گذاری خودکار
loads
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
separate loading
مجزا پرشونده
automated
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
ammunition chest
شانه فشنگ قلاب نوار فشنگ
track mode
روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
check plot
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
synchroreceiver
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
autoloader
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatics
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic check
کنترل خودکار بررسی خودکار
submachinegun
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aided tracking
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
cartouch
فشنگ
load
فشنگ
bullets
فشنگ
extractors
فشنگ کش
cartouche
فشنگ
roundest
فشنگ
round
فشنگ
loads
فشنگ
cartridge
فشنگ
bullet
فشنگ
ejector
فشنگ کش
shelling
فشنگ
shell
فشنگ
extractor
فشنگ کش
shells
فشنگ
cartridges
فشنگ
bullet
گلوله فشنگ
extractor
فشنگ پران
live
فشنگ جنگی
ammunition belt
نوار فشنگ
bullets
گلوله فشنگ
extractors
فشنگ پران
cook off
گل کردن فشنگ
clip
شانه فشنگ
clipped
شانه فشنگ
clippings
شانه فشنگ
clips
شانه فشنگ
shell
پوکه فشنگ
shelling
پوکه فشنگ
chamber
فشنگ خوریاخزانه
chambers
فشنگ خوریاخزانه
shells
پوکه فشنگ
neck
خزانه فشنگ
necks
خزانه فشنگ
Load the gun.
تفنگ را پر از فشنگ کن
fire extinguisher
فشنگ ضداتش
fire extinguishers
فشنگ ضداتش
magazine
خزانه فشنگ
magazines
خزانه فشنگ
lived
فشنگ جنگی
blank cartridge
فشنگ بی گلوله
dummy cartridge
فشنگ مشقی
fixed round
فشنگ کامل
wadcutter
فشنگ سرپهن
complete sound
فشنگ کامل
cartridge belt
نوار فشنگ
cartridge box
خشاب فشنگ
cartridge box
جعبه فشنگ
case shot
جای فشنگ
link belt
نوار فشنگ
cartridge case
پوکه فشنگ
dummy cartridge
فشنگ اموزشی
bandolier
جای فشنگ
bandoleer
جای فشنگ
fixed round
فشنگ ثابت
fuse link
فشنگ فیوز
shot maker
فشنگ ساز
ejector
فشنگ پران
fuse cartridge
فشنگ فیوز
ball ammunition
فشنگ مانوری
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
leader
فشنگ راهنمای پیچی
dud
فشنگ اتش نشو
leaders
فشنگ راهنمای پیچی
cartridge shell
بدنه پوکه فشنگ
chamber
خزانه فشنگ در اسلحه
chambers
خزانه فشنگ در اسلحه
e.c. bland fire
تیر یا فشنگ مانوری
triggers
پرتاب کردن فشنگ
photoflash
فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
trigger
پرتاب کردن فشنگ
magazines
مخزن فشنگ خشاب
magazine
مخزن فشنگ خشاب
mandrel
قالب پوکه فشنگ
triggered
پرتاب کردن فشنگ
link
حلقه زنجیر نوار فشنگ
link belt
نوار حلقهای جداشونده فشنگ
distance wadding
بوش داخل پوکه فشنگ
feed belt
نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
responder
ماده اصلی خرج فشنگ
wildcat
فشنگ با گلوله کوچکتر ازپوکه
clip
شانه فشنگ گیره کاغذ
wildcats
فشنگ با گلوله کوچکتر ازپوکه
thirty thirty
تفنگ با فشنگ کالیبر 03 باباروت 03
clips
شانه فشنگ گیره کاغذ
clippings
شانه فشنگ گیره کاغذ
clipped
شانه فشنگ گیره کاغذ
cylinders
فشنگ خور استوانهای هفت تیر
to zip
مانند فشنگ رفتن
[اصطلاح روزمره]
chassepot
نوعی تفنگ که فشنگ اتش زادارد
cylinder
فشنگ خور استوانهای هفت تیر
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
center fire
اتش درنتیجه ضربه سوزن یاچخماق به مرکز فشنگ
short round
فشنگ لق یا اسیب دیده گلولهای که کوتاه خورده باشد
shelling
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
gyro pilot
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic coding
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
cases
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
torched
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
tracers
فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
torches
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
tracer
فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
pouches
جیب فانوسقه کیف فانوسقه فشنگ دان
torching
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pouch
جیب فانوسقه کیف فانوسقه فشنگ دان
automatous
خودکار
unattended
خودکار
self acting
خودکار
ballpens
خودکار ها
ball pens
خودکار ها
ballpoints
خودکار ها
ballpoint pens
خودکار ها
automatic pipet
پی پت خودکار
automaticity
خودکار
automotive
خودکار
autonomic
خودکار
automatics
خودکار
unmanned
خودکار
self-starters
خودکار
mechnical
خودکار
self-starter
خودکار
auyomated
خودکار
preset
خودکار
automatic
خودکار
pen
خودکار
cross belt
کمربند حمایل قطار حمایل فشنگ
power steering
فرمان خودکار
autotrace
اثر خودکار
automatic fire
اتش خودکار
automatic fire
تیراندازی خودکار
automatons
ماشین خودکار
automatic flasher
چشمکزن خودکار
automatic focusing
تمرکز خودکار
mechanically
بطور خودکار
autosave
ضبط خودکار
autotype
چاپ خودکار
automatic computer
کامپیوتر خودکار
automatic control
کنترل خودکار
automatic controller
مراقب خودکار
ball point pen
قلم خودکار
automaton
ماشین خودکار
player piano
پیانو خودکار
automatic cutout
قطع خودکار
automatic door switch
کلید خودکار در
door switch
کلید خودکار در
full automatic
تماما" خودکار
automatic drop
اتصال خودکار
auyomated
خودکار شده
fully automatic
کاملا" خودکار
automatic interrupt
قطع خودکار
automatic tuning
میزانساز خودکار
automatic treatment
تسویه خودکار
automatic titrator
تیترکننده خودکار
automatic record changer
گرام خودکار
automatic regulation
تنظیم خودکار
automatic throttle
ساسات خودکار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com