English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
spatiotemporal فضایی و زمانی
Other Matches
space ship کشتی فضایی سفینه فضایی
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
isometric فضایی
isometrics فضایی
spatial فضایی
spatila فضایی
spacial فضایی
cubic فضایی
three-dimensional فضایی
space shuttles سفینه فضایی
stereochemistry شمیی فضایی
avionics ارتباطات فضایی
steremer ایزومر فضایی
solid geometry هندسه فضایی
spatiotemporal فضایی وحال
spaceman مسافر فضایی
spatiomotor فضایی- حرکتی
spacesuit لباس فضایی
spatiality حالت فضایی
cubic measure اندازه فضایی
spatial visualization تجسم فضایی
spatial threshold استانه فضایی
stereoisomer همپار فضایی
steric effect اثر فضایی
space station پایگاه فضایی
space shuttles شاتل فضایی
space shuttle سفینه فضایی
space stations پایگاه فضایی
space stations ایستگاه فضایی
space shuttle شاتل فضایی
spacesuits لباس فضایی
spacecraft سفینه فضایی
Star Wars جنگ فضایی
spacemen مسافر فضایی
space station ایستگاه فضایی
steric hindrance ممانعت فضایی
spatial symbolism نمادگری فضایی
spatial digitaizer دیجیتایذر فضایی
solid angle زاویه فضایی
ionospheric wave موج فضایی
space isomerism همپاری فضایی
space time اتوبوس فضایی
clearing out [of a place] تخلیه [فضایی]
space isomerism ایزومری فضایی
space time شاتل فضایی
space ship سفینه فضایی
stereoisomerism ایزومری فضایی
stereoisomerism همپاری فضایی
space lattice شبکه فضایی
space medicine پزشکی فضایی
space relations روابط فضایی
space platform ایستگاه فضایی
space platform پایگاه فضایی
space geametry هندسه فضایی
space flight پرواز فضایی
space perception ادراک فضایی
spatial ability توانایی فضایی
configurations ارایش فضایی
spaceport پایگاه فضایی
configuration ارایش فضایی
spaceframe قاب فضایی
soild angle زاویه فضایی
sky lab ازمایشگاه فضایی
solid geometry هندسه ی فضایی
space defense پدافند فضایی
space error خطای فضایی
sky wave موج فضایی
module قسمتی از سفینه فضایی
unit solid angle زاویه واحد فضایی
spatial orientation موقعیت یابی فضایی
space orientation موقعیت یابی فضایی
three dimensional direction finding جهت یابی فضایی
modules قسمتی از سفینه فضایی
spacial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
illusion of space القاء خاصیت فضایی
stereo chemistry مبحث شیمی فضایی
closo packed hexagonal space lattice شبکه فضایی شش وجهی
spatial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
space vehicle وسیله نقلیه فضایی
spatial data management مدیریت داده فضایی
footprints فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
footprint فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
out of <prep.> بیرون از [فضایی یا فاصله ای] [امکانات]
International Space Station [ISS] ایستگاه فضایی بین المللی
cm فضایی از حافظه که محل آن به سرعت
cartesian coordinates سیستم مختصات سه بعدی فضایی
image کپی دقیق از فضایی از حافظه
images کپی دقیق از فضایی از حافظه
stereoirregular polymer بسپار بدون نظم فضایی
body centered بطور فضایی متمورکز شده
light-well [فضایی زیر زمین در ساختمان ها]
diffuse درچز چیزی روی فضایی ازماده
diffused درچز چیزی روی فضایی ازماده
diffuses درچز چیزی روی فضایی ازماده
spadat سیستم ردیابی و اکتشاف سفینههای فضایی
diffusing درچز چیزی روی فضایی ازماده
hypergeometric مربوط به هندسه فوق مقیاسات فضایی
minnesota spacial relations test ازمون روابط فضایی مینه سوتا
spacecraft سفینه فضایی ship space : syn
configuration ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
arithmetic فضایی در حافظه که عملوند ها را ذخیره میکند
blank فضایی در فرم که باید کامل شود
blankest فضایی در فرم که باید کامل شود
square radian استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
steradian [sr] استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
configurations ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
indenting شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
astrophotography عکس برداری از ستارگان برای تحقیقات فضایی
indents شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
flattest فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
flat فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
indent شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
bounds محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
bioastronautics مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
buckets فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bucket فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
couriers نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
mark کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
bay فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
bays فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
baying فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
bayed فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
courier نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
marks کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
pugging خاک اره یا چیز دیگری که فضایی رابا ان پرکنندتاصدادران نه پیچد
shuttle رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
float فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
reserved character فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
registers فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
registering فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
floated فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
register فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
floats فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
shuttled رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttles رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
fullest انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
window فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
responses فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
buffer فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
orbital injection دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
drive bay فضایی درون پوشش کامپیوتر که درایو دیسک نصب شده است
response فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
perigee نقطه حداقل مسافت در مدارسفینه فضایی نققه حضیض مدار سفینه
densities حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
workings فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
working فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
full انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
ambitus [اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
density حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
spasur سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
fixes فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
crunching متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
fix فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
image [فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.]
images فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود
reentry vehicle مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
foreground فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
central فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
workspace فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
contemporaneousness هم زمانی
whilom یک زمانی
time limit حد زمانی
temporal زمانی
time limits حد زمانی
onetime یک زمانی
sometime یک زمانی
monomial یک زمانی
simultaneeity هم زمانی
eternities بی زمانی
eternity بی زمانی
timeline خط زمانی
on <prep.> در [زمانی]
time sense حس زمانی
synchronization هم زمانی
synchrony هم زمانی
time limit محدوده زمانی
time limit محدودیت زمانی
time disorientation گم گشتگی زمانی
temporal جسمانی زمانی
flashbacks وقفه زمانی
time base مبدا زمانی
time زمانی موقعی
time constant ثابت زمانی
flashback وقفه زمانی
time dilation پارادوکس زمانی
temporal sign علامت زمانی
throughput time اشتراک زمانی
time limits محدوده زمانی
continuous time با پیوستگی زمانی
When I came in زمانی که من تو آمدم
timed زمانی موقعی
temporal maze ماز زمانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com