English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
footprint فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
footprints فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
Other Matches
priority شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
desktop سیستم کامپیوتر کوچک که روی میز جا می گیرد
priorities شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
bays فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
baying فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
bayed فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
bay فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
drive bay فضایی درون پوشش کامپیوتر که درایو دیسک نصب شده است
graph وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
speeches وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
speech وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
graphs وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
cycle stealing ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
fullest کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
full کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
text فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
texts فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
space ship کشتی فضایی سفینه فضایی
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
minicomputer کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
upload 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
remotest نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
slaves کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaved کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaving کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slave کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
assembler اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
literate قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
downward توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
downsize انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
processor استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
interfacing سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
host computers کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computer کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
identification حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
identification تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
CTR کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
naive user شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
preprocessor کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
outputs 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
layers استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layer استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
infra red link سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
number cruncher کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
special purpose computer کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
computing مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها
applebus امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
spatial فضایی
isometric فضایی
isometrics فضایی
spacial فضایی
spatila فضایی
cubic فضایی
three-dimensional فضایی
voice grade channel ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
spatial digitaizer دیجیتایذر فضایی
spatial threshold استانه فضایی
spatial symbolism نمادگری فضایی
spatial ability توانایی فضایی
clearing out [of a place] تخلیه [فضایی]
spaceport پایگاه فضایی
spaceframe قاب فضایی
avionics ارتباطات فضایی
space time اتوبوس فضایی
space time شاتل فضایی
spatial visualization تجسم فضایی
Star Wars جنگ فضایی
spacesuits لباس فضایی
cubic measure اندازه فضایی
ionospheric wave موج فضایی
steric effect اثر فضایی
spatiotemporal فضایی و زمانی
steric hindrance ممانعت فضایی
stereoisomer همپار فضایی
stereochemistry شمیی فضایی
steremer ایزومر فضایی
spacemen مسافر فضایی
spatiomotor فضایی- حرکتی
spatiotemporal فضایی وحال
spatiality حالت فضایی
spacesuit لباس فضایی
spaceman مسافر فضایی
space ship سفینه فضایی
space stations پایگاه فضایی
space station ایستگاه فضایی
space station پایگاه فضایی
space shuttles سفینه فضایی
space shuttles شاتل فضایی
space shuttle سفینه فضایی
space shuttle شاتل فضایی
solid geometry هندسه فضایی
solid angle زاویه فضایی
soild angle زاویه فضایی
spacecraft سفینه فضایی
sky wave موج فضایی
sky lab ازمایشگاه فضایی
configuration ارایش فضایی
stereoisomerism ایزومری فضایی
space stations ایستگاه فضایی
space defense پدافند فضایی
space relations روابط فضایی
space platform ایستگاه فضایی
space platform پایگاه فضایی
space perception ادراک فضایی
space medicine پزشکی فضایی
space lattice شبکه فضایی
configurations ارایش فضایی
stereoisomerism همپاری فضایی
space isomerism ایزومری فضایی
space isomerism همپاری فضایی
space geametry هندسه فضایی
space flight پرواز فضایی
space error خطای فضایی
solid geometry هندسه ی فضایی
automonitor ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main store حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
three address computer کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
breadboard می صورت گیرد
bit mapped screen RA قرار گیرد
it gives me the hump جرم می گیرد
spatial orientation موقعیت یابی فضایی
space orientation موقعیت یابی فضایی
stereo chemistry مبحث شیمی فضایی
closo packed hexagonal space lattice شبکه فضایی شش وجهی
spatial data management مدیریت داده فضایی
spatial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
modules قسمتی از سفینه فضایی
spacial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
unit solid angle زاویه واحد فضایی
module قسمتی از سفینه فضایی
space vehicle وسیله نقلیه فضایی
three dimensional direction finding جهت یابی فضایی
illusion of space القاء خاصیت فضایی
processor پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
bow arm بازویی که کمان را می گیرد
penful انچه در یک قلم جا گیرد
Our affairs are shaping well. کارها داردسروصورت می گیرد
what p do you receive? چند درصد می گیرد
what p do you receive? صدی چندمی گیرد
laughter is infectious خنده همه را می گیرد
The fortune teller tells fortunes . فالگیر فال می گیرد
body centered بطور فضایی متمورکز شده
International Space Station [ISS] ایستگاه فضایی بین المللی
cartesian coordinates سیستم مختصات سه بعدی فضایی
cm فضایی از حافظه که محل آن به سرعت
light-well [فضایی زیر زمین در ساختمان ها]
out of <prep.> بیرون از [فضایی یا فاصله ای] [امکانات]
stereoirregular polymer بسپار بدون نظم فضایی
images کپی دقیق از فضایی از حافظه
image کپی دقیق از فضایی از حافظه
He does not bite. او [مرد] گاز نمی گیرد.
privat docent or zent اموزگارمجازدردانشگاه که که مواجب ازدانشجویان می گیرد
she is too p about her dress زیاد درلباس دقت می گیرد
managers و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
magnum بطری که دو باده در ان جای گیرد
manager و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
magnums بطری که دو باده در ان جای گیرد
configurations ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
diffuse درچز چیزی روی فضایی ازماده
spacecraft سفینه فضایی ship space : syn
diffusing درچز چیزی روی فضایی ازماده
diffuses درچز چیزی روی فضایی ازماده
configuration ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
hypergeometric مربوط به هندسه فوق مقیاسات فضایی
blankest فضایی در فرم که باید کامل شود
blank فضایی در فرم که باید کامل شود
diffused درچز چیزی روی فضایی ازماده
arithmetic فضایی در حافظه که عملوند ها را ذخیره میکند
steradian [sr] استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
square radian استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
spadat سیستم ردیابی و اکتشاف سفینههای فضایی
minnesota spacial relations test ازمون روابط فضایی مینه سوتا
pyrophorus چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
class محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
wind gauge دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
foundation pile میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
palmful انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
deforciant کسی که مالی را از دیگری بزور می گیرد
The poor fellow ( guy ) is restless. بیچاره قرار نمی گیرد ( ندارد )
classes محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classing محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classed محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com