English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
clearance فضای بازی
Search result with all words
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
Other Matches
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
reflector space فضای بازتابی
phase space فضای فازی
psychological space فضای روانی
subspace فضای فرعی
phase space فضای فاز
hollow space فضای توخالی
lacuna فضای خالی
lebensraum فضای حیاتی
life space فضای زیست
bad break فضای خالی
open area فضای ازاد
image space فضای تصویر
out of door فضای ازاد
airspace فضای هوایی
clearance فضای بیکار
opens فضای باز
mask پوشاندن فضای
expanses فضای زیاد
expanse فضای زیاد
void فضای خالی
out of doors فضای ازاد
deep space فضای سه بعدی
vacuuming فضای تهی
aerospace فضای ماوراء جو
aerospace فضای هوایی
vacuumed فضای تهی
vacuum فضای تهی
space فضای خالی
masks پوشاندن فضای
campus فضای باز
opened فضای باز
open فضای باز
vacuity فضای خالی
cavity فضای مجوف
cavity فضای خالی
cavities فضای مجوف
cavities فضای خالی
work space فضای دایر
workspace فضای کاری
biosphere فضای زیست
boot فضای ترانک
campuses فضای باز
spaces فضای خالی
atmospheric environement فضای جوی
covered space فضای سر پوشیده
free space فضای خالی
dead space فضای مرده
free space فضای ازاد
fornix فضای مجوف
dead space فضای راکد
floorage فضای صحن
cellarage فضای زیرزمین
acceleration space فضای شتاب
floor space فضای اشکوب
eucleadian space فضای اقلیدسی
danger space فضای خطرناک
covered space فضای پوشیده
gross space فضای کلی
vacuums فضای تهی
coordination sphere فضای کوئوردیناسیون
cylinder capacity فضای سیلندر
the infinite space فضای بیکران لاینتاهی
catcher space فضای اوسیلاسیون زای
buncher space فضای تحمیل سرعتی
drift space فضای تبدیل تحمیل
topological space فضای توپولوژیک [ریاضی]
faraday dark space فضای تاریک فارادی
runout فضای عمل یک سیستم
crookes dark space فضای تاریک هیتورف
landscape garden طراحی فضای سبز
anode dark space فضای تاریک اند
trough of the sea فضای میان دو موج
atmosphere فضای اطراف هرجسمی
aston dark space فضای تاریک استن
hittorf dark space فضای تاریک کاتد
margin زمان یا فضای اضافی
margins زمان یا فضای اضافی
cathode dark space فضای تاریک کاتد
cathode glow فضای روشن کاتد
vector space فضای برداری [ریاضی]
Euclidean space فضای اقلیدسی [ریاضی]
blankest سفید فضای خالی
danger space فضای هوایی خطرناک
hittorf dark space فضای تاریک هیتورف
fanfare نمایش در فضای باز
fanfares نمایش در فضای باز
metric space فضای متری [ریاضی]
linear space فضای خطی [ریاضی]
vector space فضای خطی [ریاضی]
linear space فضای برداری [ریاضی]
metric space فضای متریک [ریاضی]
blank سفید فضای خالی
airspace control کنترل فضای هوایی
perspective space نمایش فضای سه بعدی
perimeter فضای احاطه کننده
payload space فضای بار مفید
furnace room فضای داخل کوره
floor space occupied فضای مورد نیاز
open cut حفاری در فضای باز
airspace [over a country] فضای هوایی [در کشوری]
loading space فضای قابل بارگیری
inane چرند فضای نامحدود
interstaller space فضای بین- ستارهای
memory address space فضای نشانی حافظه
glade فضای میان جنگل
atmospheres فضای اطراف هرجسمی
glades فضای میان جنگل
address apace فضای آدرس دهی
perimeters فضای احاطه کننده
crookes dark space فضای تاریک کاتد
hair space فضای باریکی درچاپ
foresheets فضای جلوی قایق
phase space cell پیل فضای فاز
to close airspace محصورکردن فضای هوایی
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
deep space فضای خارج از منضومه شمسی
inner product space فضای ضرب داخلی [ریاضی]
dead space زاویه بیروح فضای کور
three-dimensional space فضای سه بعدی [ریاضی] [فیزیک]
low memory فضای حافظه تا چند کیلوبایت
to close airspace مسدود کردن فضای هوایی
controlled airspace فضای هوایی کنترل شده
pre-Hilbert space فضای ضرب داخلی [ریاضی]
broadcast توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
broadcasts توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
compact چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
cod فضای داخل خلیج یادریاچه
outer space فضای خارج از هوا یا جوزمین
airspace control کنترل کردن فضای هوایی
clearance هوا فضای خالی فاصله
fifo فضای ذخیره سازی موقت
air-hole [تهویه فضای خالی سرداب]
spaces فضای خالی بین حروف یا خط ها
bossing [فضای خالی زیر پنجره]
space above property فضای قسمت بالای ملک
user area فضای مخصوص استفاده کننده
caret نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
compacts چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacted چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
it takes much room فضای زیادی را اشغال میکند
compacting چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
space فضای خالی بین حروف یا خط ها
hyphenated نوشته شده با فضای خالی
frame و مرز اطراف فضای پنجره
plenums فضای اشغال شده بوسیله ماده
plenum فضای اشغال شده بوسیله ماده
double vault [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
agora [فضای باز عمومی در یونان باستان]
storage چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
zapping حذف داده موجود در فضای کاری
zaps حذف داده موجود در فضای کاری
zapped حذف داده موجود در فضای کاری
gaps فضای بین دادههای ذخیره شده
gap فضای بین دادههای ذخیره شده
annulus فضای بین دوایر متحد المرکز
marks کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
marquee فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
capacity فضای فراهم برای ذخیره سازی
anode glow شعله مثبت فضای روشن اند
inputted بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
road space فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
claustrophobia مرض ترس از فضای تنگ ومحصور
immediate فضای حافظه اصلی و سریع در کامپیوتر
zap حذف داده موجود در فضای کاری
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
mark کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
fogging برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
fill رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
fills رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
capacities فضای فراهم برای ذخیره سازی
operand فضای یک عملوند در دستور برنامه نویسی
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
spaces کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
aerospace فضای هوایی بالای منطقه عملیات
space کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
clipboards 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
highest فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com