| Total search result: 201 (15 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| jake leg |
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| teetotaler |
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی |
| abstemious |
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار |
| teetotaller |
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی |
| abstinence |
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی |
| teetotallers |
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی |
| spirits |
مشروبات الکلی |
| spiriting |
مشروبات الکلی |
| spirit |
مشروبات الکلی |
| alcohol |
هرنوع مشروبات الکلی |
| boozing |
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن |
| boozes |
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن |
| booze |
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن |
| speakeasy |
محل فروش مشروبات الکلی قاچاق |
| swizzle |
انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر |
| boozed |
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن |
| acrasy |
بی اعتدالی در مصرف مشروبات الکلی و غیره شدت |
| acnerosacea |
ورم و سرخی صورت وبینی در اثر افراط در صرف مشروبات الکلی |
| apTritif |
نوشیدنی الکلی که قبل از غذا نوشیده میشود |
| lupulin |
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود |
| phototransistor |
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |
| amphetamines |
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود |
| amphetamine |
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود |
| cenogenesis |
ایجاد میشود نسل جدید |
| paralytic |
فلجی |
| paralytics |
فلجی |
| akinetic seizures |
حملههای فلجی |
| calenture |
تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن |
| chine |
درز شیارابی که دراثرحرکت کشتی ایجاد میشود |
| dementia paralytica |
زوال عقل فلجی |
| substrate |
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود |
| solids |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
| solid |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
| smog |
مه غلیظی که در اثر دود یا بخارهای شیمیایی ایجاد میشود |
| turtles |
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود |
turtle |
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
| worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
| smokes |
استعمال دود استعمال دخانیات |
| smoke |
استعمال دود استعمال دخانیات |
| voltages |
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود |
| voltage |
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود |
| playback rate scale factor |
و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2- |
| countervailing power |
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود |
| mechanical mouse |
وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود |
| form utility |
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود |
| cells |
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود |
| bronchial asthma |
تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود |
cell |
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود |
| bell character |
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند |
| catastrophic error |
مشکلی که باعث ایجاد آسیب در برنامه یا پاک شدن ناگهانی فایل ها میشود |
| generations |
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود |
| value added |
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود |
| switching |
خط و مدار ارتباطی که در صورت نیاز ایجاد میشود و تا زمان لازم باقی می ماند |
| generation |
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود |
| thermal transfer |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
| electromagnetic wave |
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود |
| thermal wax |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
| thermal wax transfer printer |
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود |
| bad break |
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود |
| an |
حرف a در جلو حروف صدادار و جلو حرف Hبصورت an استعمال میشود |
| terminator |
ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود |
| pitting corrosion |
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است |
| reflex |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
word |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
| reflexes |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
| worded |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
| transputer |
- بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند. |
| usage |
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن |
| usages |
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن |
| radiologists |
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول |
| radiologist |
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول |
| glitches |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
| glitch |
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد |
| quotation marks |
کاماس برعکس , که در ابتدا و انتهای متن چاپ گرفتنی ایجاد میشود تا مشخس شود از منبع دیگر جدا شده است |
| jaggies |
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود |
| glitches |
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود |
| glitch |
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود |
| tare and tret |
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است |
| write protect tab |
حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود |
| spanning tree |
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود |
| disuse |
عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال |
| viewers |
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود |
drum |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
| viewer |
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود |
| drummed |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
no drop image |
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.] |
| card |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
| smiley |
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است |
| cards |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
| ymck |
تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود |
| holograms |
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود |
| telephony |
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود |
| zone |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
| zones |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
| hologram |
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود |
| virtual |
حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد |
| al cololic drinks |
مشروبات |
| moonlighting |
مهتاب مشروبات |
| moonlight |
مهتاب مشروبات |
| home-brew |
مشروبات خانگی |
| moonlights |
مهتاب مشروبات |
| home brew |
مشروبات خانگی |
| moonlighted |
مهتاب مشروبات |
| avalanches |
هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد |
| avalanche |
هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد |
| sappy |
کودن معتاد به مشروبات |
| ActiveX |
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک |
| Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
| zips |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
| zip |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
| zipped |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
| zipping |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
| milk punch |
مشروبات مخلوط با شیر وقند |
| popped |
ترکیدن مشروبات گاز دار |
| pop |
ترکیدن مشروبات گاز دار |
| pops |
ترکیدن مشروبات گاز دار |
| disassembler |
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند |
| deletion |
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد |
| top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
| mull |
معطر کردن وبعمل اوردن مشروبات |
| sour mash |
غلات خیسانده برای تهیه مشروبات |
| rumrunner |
ادم یا قایق مخصوص حمل مشروبات قاچاق |
| sector |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
| sectors |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
| universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
| lusher |
الکلی |
| lushest |
الکلی |
| alcoholic |
الکلی |
| alcoholics |
الکلی |
| lush |
الکلی |
| lushes |
الکلی |
| delirium tremens |
جنون الکلی |
| spirit thermometer |
دماسنج الکلی |
| alcohol thermometer |
دماسنج الکلی |
| non-alcoholic <adj.> |
غیر الکلی |
| spirit lamp |
چراغ الکلی |
| jimjams |
هذیان الکلی |
| alcohol lamp |
چراغ الکلی |
| alcohol burner |
چراغ الکلی |
| liquors |
مشروب الکلی |
| liquor |
مشروب الکلی |
| alcoholic intoxication |
مسمومیت الکلی |
| alcoholic paranoid |
پارانوئید الکلی |
| alcoholic fermentation |
تخمیر الکلی |
| boozes |
مشروب الکلی |
| boozed |
مشروب الکلی |
| boozing |
مشروب الکلی |
| booze |
مشروب الکلی |
| dt's |
هذیان الکلی |
| dipsomania |
جنون الکلی |
| an alcoholic liquor |
نوشابه الکلی |
| firewater |
نوشابه الکلی قوی |
| stimulant |
مشروب الکلی انگیزه |
| stimulants |
مشروب الکلی انگیزه |
| soft drink |
نوشابه غیر الکلی |
| alcoholic psychosis |
روان پریشی الکلی |
| frutex |
شراب شربت الکلی |
| john barleycorn |
مشروب الکلی خانگی |
| alcoholic blackout |
یاد زدودگی الکلی |
| delirium tremens |
روان اشفتگی الکلی |
| alcoholic dementia |
زوال عقل الکلی |
| off-licence |
فروشگاه نوشابههای الکلی |
| off-licences |
فروشگاه نوشابههای الکلی |
| soda pop |
نوشیدنی غیر الکلی |
| soft drink |
نوشیدنی غیر الکلی |
| soft drinks |
نوشیدنی غیر الکلی |
| alcoholic hallucinosis |
توهم زدگی الکلی |
| acute alcoholic intoxication |
مسمومیت حاد الکلی |
| dipsomania |
میل مفرط به نوشابههای الکلی |
| boozer's nose |
آدم الکلی [اصطلاح روزمره] |
| drinker’s nose |
آدم الکلی [اصطلاح روزمره] |
| nonalcoholic drinks |
نوشیدنی های غیر الکلی |
| bone dry |
کسی که لب به مشروب الکلی نمیزند |
| red-nose |
آدم الکلی [اصطلاح روزمره] |
| ratafee |
مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ |
| temperance |
طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری |
| ratafia |
مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ |
| eye water |
خلط چشم یکجورنوشابه الکلی که انرامیگویند |
| ginger ale |
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار |
| swats |
ابجو تازه انگلیسی مشروب الکلی |
| ginger ales |
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار |
| employment |
استعمال |
| application |
استعمال |
| applications |
استعمال |
| use |
استعمال |
| expenditure |
استعمال |
| uses |
استعمال |
| bartender |
کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار |
| bartenders |
کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار |
| bone dry |
جایی که نوشیدن مواد الکلی در آن قدغن است |
| rosolio |
یکجور شربت الکلی یانوشابه نیرو بخش |
| soda water |
مشروب غیر الکلی گاز دار لیموناد |
| dipsomaniac |
کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد |
| application |
موارد استعمال |
| overuse |
استعمال مفرط |
| misusage |
سوء استعمال |
| misapplication |
سوء استعمال |
| misapplication |
استعمال بیجا |
| overkill |
استعمال بیش از حد |
| usages |
نحوه استعمال |