Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (7 milliseconds)
English
Persian
local paraysis
فلج موضعی
Search result with all words
nap
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napped
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napping
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
naps
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
nip
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nips
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
depression
فرو رفتگی موضعی
depressions
فرو رفتگی موضعی
spot check
مقابله موضعی
spot check
بررسی موضعی
spot checks
مقابله موضعی
spot checks
بررسی موضعی
spasm
تشنج موضعی
spasms
تشنج موضعی
local
مکانی موضعی
local
موضعی
locals
مکانی موضعی
locals
موضعی
localises
محلی کردن موضعی ساختن
localising
محلی کردن موضعی ساختن
localize
محلی کردن موضعی ساختن
localizes
محلی کردن موضعی ساختن
localizing
محلی کردن موضعی ساختن
topical
موضعی
focal
موضعی
locally
بطور موضعی
gripe
تشنج موضعی
asymmetric local deformation
تغییر شکل موضعی بی تقارن
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
concentrated or single load
بار موضعی
focal seizure
حمله صرعی موضعی
ischaemia
کم خونی موضعی
ischemia
کم خونی موضعی
ischmia
کم خونی موضعی
local action
تخلیه موضعی باتری
local anasthesia
بیهوشی موضعی
local deformation
تغییر شکل موضعی
local oscillator
اوسیلاتور موضعی
local velocity
سرعت موضعی
localization
موضعی کردن
nibbler
ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
novocain
ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
osteomyelitis
التهاب موضعی و مخرب استخوان
position correction
تصحیحات موضعی
position defense
دفاع موضعی
position warfare
جنگ موضعی
position warfare
نبرد موضعی
spot lamp
لامپ موضعی
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
to anaesthetize locally
سر کردن بیهوشی موضعی زدن
transient ischemia
کم خونی موضعی موقت
vortex line
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
vorticity
میزان برداری دوران موضعی سیال
waisting
کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
local
<adj.>
موضعی
regional
<adj.>
موضعی
Partial phrase not found.
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...