Total search result: 92 (6 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
aluminum |
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری |
aluminium |
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری |
|
|
Other Matches |
|
aluminium |
الومینیوم |
alaminum |
الومینیوم |
alumina |
اکسید الومینیوم |
aluminiferous |
الومینیوم دار |
aluminous |
مربوط به الومینیوم |
aluminous |
محتوی الومینیوم |
aluminous |
الومینیوم دار |
aluminum oxide |
اکسید الومینیوم |
aluminum alloy |
الیاژ الومینیوم |
aluminum coat |
روکش الومینیوم |
aluminium foil |
کاغذ الومینیوم |
alumina |
گل پاک یا اکسید الومینیوم |
bauxite |
هیدروکسید الومینیوم بوکسیت |
aluminize |
روکش ساختن از الومینیوم |
sapphires |
سیلیکات الومینیوم و منیزیم |
sapphire |
سیلیکات الومینیوم و منیزیم |
artificial aging |
افزایش استحکام الومینیوم |
anodization |
پوشش الومینیوم از اکسیدالومینیوم |
aluminize |
روکش بااب الومینیوم دادن |
turquois |
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم |
aluminum coating by spraying amalgamate |
روکش الومینیوم کردن امیختن |
kyanite |
سیلیکات الومینیوم بفرمول 5SIO2AL |
alum |
سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم |
alclad |
نوعی ورقه از الیاژ الومینیوم |
turquoise |
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم |
turquoises |
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم |
thallium |
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI |
euclase |
بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی |
beryl |
سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز |
alodine |
نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم |
bandolite |
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم |
anodize |
روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک |
alumetize |
الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد |
aluminum pigmented dope |
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است |
harmotome |
سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود |
icebox rivet |
میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند |
aluminum paste |
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند |
nitralloy |
قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره |
torpex |
نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود |
summary |
اختصاری |
summaries |
اختصاری |
brevity code |
کد اختصاری |
brevity code |
رمز اختصاری |
brevity code |
علامت اختصاری |
summary jurisdictions |
محاکمات اختصاری |
summary trial |
محاکمه اختصاری |
summary |
موجز اختصاری |
summaries |
موجز اختصاری |
summery proceedings |
دادرسی اختصاری |
outline utility |
برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری |
m |
علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون |
namely |
بنام |
for the love of |
بنام , |
in f.of |
بنام |
in the name of justice |
بنام عدالت |
name |
بنام صداکردن |
preconize |
بنام فراخواندن |
names |
بنام صداکردن |
the lot fell upon me |
قرعه بنام من اصابت کرد |
jutte |
نوعی سلاح بنام ده دست |
ghostwrite |
بنام شخص دیگری نوشتن |
pennyweight |
سنگ گوهر فروشان که برابر است با 71555/1گرم و نشان اختصاری |
aaron's beard |
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum |
yaws |
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام |
namesake |
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود |
namesakes |
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود |
misname |
بنام اشتباهی صدا کردن دشنام دادن |
emmer |
نوعی گندم سرخ بنام شعیر ابلیس |
lima bean |
نوعی لوبیا بنام لاتین limensis Phaseolus |
asp |
نوعی مار بنام لاتین haje Naja |
parian |
وابسته به جزیرهای دردریای اژه که مرمری ان بنام است |
p code |
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر |
hare and hounds |
بازی ای که دوتن بنام خرگوش ازپیش دویده خردههای کاغذبرزمین م |
islets of langerhans |
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند |
Jesuit |
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد |
Jesuits |
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد |
morse alphabet or code |
الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد |
parbasis |
سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند |
FDDI |
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال |
limitation of actions |
در CLقوانین مربوط به مرور زمان در مجموعهای بنام limitation of Statues جمع اوری شده است |
symbol |
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی |
garters |
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب |
garter |
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب |
escolar |
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است |
pearl |
مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.] |
Pashtan |
قبایل پشتو [که در افغانستان و پاکستان زندگی می کنند و فرش های آن بنام های درانی، گلیزائی، هفت بالا و شیرخانی در بازار معروف می باشند.] |
scotland yard |
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است |
log wood |
درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.] |
e mail |
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی |
Call a spade a spade. <proverb> |
بیل را بیل بنام. |