Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
demitasse
فنجان قهوه خوری
Other Matches
tea cup
فنجان چای خوری
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
teabowl
فنجان چای خوری بی دسته
it a day
روزی یک فنجان چای خوری
I could do with a cup of coffee.
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
Two coffees please .
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
gullibility
گول خوری فریب خوری
calices
فنجان
acetabulum
فنجان
a cup
یک فنجان
cupful
فنجان
cotyla
فنجان
drinking glass
فنجان
cupule
فنجان
cupfuls
فنجان
cup of tea
فنجان چای
thimblerigger
فنجان باز
cuppa
یک فنجان چای
Absolutely disproportionate
[totally]
فیل و فنجان
cupped
فنجان پیاله
cup
فنجان گذاشتن
cup
فنجان پیاله
teacups
فنجان چای
cupped
فنجان گذاشتن
pannikin
فنجان فلزی
calix
پیاله فنجان
cups
فنجان گذاشتن
teacup
فنجان چای
cups
فنجان پیاله
mazard
پیاله فنجان
cupped
بشکل فنجان در اوردن
cups
بشکل فنجان دراوردن
cup
بشکل فنجان در اوردن
teacupful
بقدر یک فنجان چای
cupped
بشکل فنجان دراوردن
cups
بشکل فنجان در اوردن
cup
بشکل فنجان دراوردن
What about a cup of tea?
با یک فنجان چای چطوری ؟
Shall I pour you a cup of tea?
برایتان یک فنجان چای بریزم ؟
tea cloth
دستمال برای خشکاندن فنجان ها
as different as chalk and cheese
<idiom>
مثل فیل و فنجان
[متفاوت]
A cup of tea with lemon, please.
لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش.
coffee berry
بن قهوه
coffeebean
بن قهوه
coffees
قهوه
coffee
قهوه
Brown
قهوه ای
voraciousness
پر خوری
gastronomy
پر خوری
geophagism
گل خوری
coffees
درخت قهوه
black coffee
قهوه بی شیر
percolator
قهوه جوش
black coffee
قهوه تلخ
coffee grounds
تفاله قهوه
coffee
درخت قهوه
coffeepot
قهوه ریز
coffeepot
قهوه جوش
coffeehouse
قهوه خانه
coffeebean
حبه قهوه
coffeebean
دانه قهوه
coffee tree
درخت قهوه
coffee shop
قهوه خانه
coffee roaster
قهوه بوده
coffee house
قهوه خانه
percolators
قهوه جوش
black coffee
قهوه سیاه
tea house
قهوه خانه
tea tray
سینی قهوه
coffee and milk
شیر قهوه
coffee pots
کتری قهوه
coffee pots
قهوه جوش
teahouse
قهوه خانه
coffee and milk
قهوه و شیر
coffee pots
قهوه ساز
coffee pots
قوری قهوه
coffee berry
دانه قهوه
mocha
قهوه مکا
coffee mills
قهوه خرد کن
white coffee
قهوه با شیر
iced coffee
قهوه سرد
eleemosynary
صدقه خوری
drinking was his ruin
نوشابه خوری
weldability
جوش خوری
malleation
چکش خوری
lap n
بازبان خوری
ichthyophagy
ماهی خوری
gutting
احشاء پر خوری
geophagy
خاک خوری
geophagism
خاک خوری
porringer
کاسه اش خوری
soakage
خیس خوری
fruitarianism
میوه خوری
flunkeyism
جیفه خوری
weldabikity
جوش خوری
milk jug
شیر خوری
fidgets
لول خوری
fidgeted
لول خوری
fidgeting
لول خوری
gorging
پر خوری کردن
gorges
پر خوری کردن
gorged
پر خوری کردن
slop
اشغال خوری
gorge
پر خوری کردن
slopped
اشغال خوری
slopping
اشغال خوری
fidget
لول خوری
swirled
چرخ خوری
guts
احشاء پر خوری
gut
احشاء پر خوری
swirls
چرخ خوری
swirl
چرخ خوری
swirling
چرخ خوری
suntans
قهوه مایل بسرخ
suntan
قهوه مایل بسرخ
dark brown
رنگ قهوه ای تیره
to pulp coffee beans
دانههای قهوه را مغز کن
I'd like some coffee.
من یه مقدار قهوه میخواهم.
black coffee
قهوه بدون شیر
decaffeined coffee
قهوه بدون کافئین
Sienna
<adj.>
<noun>
رنگ قهوه ای سوخته
tea shops
نهارخوری قهوه خانه
coffee roaster
اسباب بودادن قهوه
umber
قهوه ای مایل به زرد
tea shop
نهارخوری قهوه خانه
durian
درخت قهوه سودانی
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
cupped
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cups
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cup
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
tureen
قدح سوپ خوری
malty
خو گرفته به ابجو خوری
glad-rags
لباس پلو خوری
dining rooms
اطاق ناهار خوری
tea set
سرویس چای خوری
refectory
سالن ناهار خوری
refectories
سالن ناهار خوری
wineglasful
گیلاس شراب خوری
lucubration
دود چراغ خوری
tureens
فرف سوپ خوری
geophagy
گل خوری زمین خواری
airing
هوا خوری بادبان
broadside messing
ناهار خوری گروهی
cafeteria messing
ناهار خوری همگانی
tureens
قدح سوپ خوری
sinecure
مفت خوری وولگردی
sinecures
مفت خوری وولگردی
tureen
فرف سوپ خوری
tea sets
سرویس چای خوری
tea service
سرویس چای خوری
weatherability
قابلیت هوا خوری
sauce boat
فزف سوس خوری
sauce boat
فرف چاشنی خوری
table spoon
قاشق سوپ خوری
nephalism
پرهیز از نوشابه خوری
omophagia
گوشت خام خوری
serviceability
بکار خوری بدردخوری
sauce-boats
فزف سوس خوری
sauce-boat
فزف سوس خوری
sauce-boat
فرف چاشنی خوری
salle a manger
اطاق ناهار خوری
teaspoon
قاشق چای خوری
teapoy
میز چای خوری
teaspoons
قاشق چای خوری
dining room
اطاق ناهار خوری
sauce-boats
فرف چاشنی خوری
tepoy
میز چای خوری
tea spoon
قاشق چای خوری
tea services
سرویس چای خوری
brownstone
[ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
Rosewood
رنگی میان بنفش و قهوه ای
rust
رنگ قرمز مایل به قهوه ای
kolanut
مغز تلخ قهوه سودانی
ocher
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و زرد
Tan
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و کرم
To color a room brown.
اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
to be the anvil or the hammer
یا تو سر می زنی یا تو سر می خوری
[در زندگی]
.
[از گوته]
tablespoonful
بقدر یک قاشق سوپ خوری
gormand
خوش سلیقگی در خوراک پر خوری
dinette
اطاق کوچک ناهار خوری
teaspoonfuls
بقدر یک قاشق چای خوری
tablespoonfuls
بقدر یک قاشق سوپ خوری
sycophancy
مفت خوری کاسه لیسی
tablespoonsful
بقدر یک قاشق سوپ خوری
soak
عمل خیساندن خیس خوری
soaks
عمل خیساندن خیس خوری
teaspoonful
بقدر یک قاشق چای خوری
teaspoonsful
بقدر یک قاشق چای خوری
espresso
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espressos
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
estaminet
قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
The coffee is piping hot.
این قهوه خیلی داغ است
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
This tie tones in with a brown jacket(coat).
این کروات با کت قهوه ای جور می آید
kola
مغز قهوه سودانی درخت کولا
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
mazer
جام مشروب خوری چوبی بزرگ
crapulent
وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com