English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
technological فنونی مربوط به فن شناسی تکنولوژیکی
technologically فنونی مربوط به فن شناسی تکنولوژیکی
Other Matches
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
entomological مربوط به حشره شناسی
climatological مربوط به اب وهوا شناسی
philatelic مربوط به تمبر شناسی
oceanographic مربوط به اقیانوس شناسی
mineralogical مربوط به معدن شناسی
serologic مربوط به سرم شناسی
microbiological مربوط به میکروب شناسی
technologically تکنولوژیکی
technological تکنولوژیکی
geoscience علوم مربوط به زمین شناسی
botanic مربوط به علم گیاه شناسی
geogonostical مربوط بعلم زمین شناسی
gemmological مربوط به علم گوهر شناسی
geogonostic مربوط بعلم زمین شناسی
physiognomical مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
anthropological وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
archeologic وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
radiobiology مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
areodetic مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
biotechnology ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
typology گونه شناسی نوع شناسی
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
oenology می شناسی شراب شناسی
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
lineal مربوط به خط
correspondents مربوط به
coordinate مربوط
cretaceous مربوط به گچ
for مربوط به
irrelevant نا مربوط
apposite مربوط
as for مربوط به
correspondent مربوط به
proper مربوط
hydraulic مربوط به اب
vespertinal مربوط به شب
curatorial مربوط به
affined مربوط
caprine مربوط به بز
relevant مربوط
eight bit system مربوط به یک
pertinent مربوط به
related مربوط
pertaining مربوط به
pertinent مربوط
pertinenet مربوط
germane مربوط
coherent مربوط
condequent مربوط
congressional مربوط به کنگره
sartorial مربوط به خیاطی
vermian مربوط به کرم
centenarians مربوط به قرن
technologically مربوط به فناوری
feminine مربوط به جنس زن
thematic مربوط بموضوع
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
my مربوط بمن
nuclear مربوط به اتمی
versicular مربوط به ایات
technological مربوط به فناوری
typographic مربوط به چاپ
polar مربوط به قطب
hydrostatic مربوط به فشار اب
hydropic مربوط به استسقاء
hydrographic مربوط به اب نگاری
to be مربوط باینده
to be in rapport مربوط بودن
horsy مربوط به اسب
hominoid مربوط به بشر
to have connexion with مربوط بودن با
to the point مربوط بموضوع
Hellenic مربوط به یونان
womanish مربوط به زن یا زنان
coherently بطور مربوط
occupational مربوط به شغل
verb مربوط به صدا
verbs مربوط به صدا
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
personal مربوط به کسی
hypophyseal مربوط به هیپوفیز
contiguous مربوط بهم
mammary مربوط به پستانداران
mammary مربوط به پستان
vehicular مربوط به خودرو
futuristic مربوط به اینده
budgetary مربوط به بودجه
existential مربوط به هستی
aeronautical مربوط به فضانوردی
goidelic مربوط بسلت
anal مربوط به مقعد
glyptic مربوط به حکاکی
polar مربوط به قط بها
acrobatic مربوط به بندبازی
prospective مربوط به اینده
glossal مربوط به زبان
electrically مربوط به الکتریسیته
retired مربوط به بازنشستگی
climatic مربوط به اب وهوا
operatic مربوط به اپرا
communist مربوط به کمونیسم
communists مربوط به کمونیسم
parental مربوط به والدین
hawaiian مربوط به هاوایی
haemic مربوط بخون
affiliate مربوط ساختن
affiliates مربوط ساختن
affiliating مربوط ساختن
speculative مربوط به اندیشه
fractional مربوط به بخشها
acetarious مربوط به سالاد
achaean مربوط به اخائیه
achaian مربوط به اخائیه
adulterous مربوط به زنا
churchly مربوط به کلیسا
agrologic مربوط بخاکشناسی
chromic مربوط به کرومیوم
chromatic مربوط به رنگها
aguish مربوط به تب و لرز
aluminous مربوط به الومینیوم
collegial مربوط به دانشکده
fossils مربوط بادوارگذشته
fossil مربوط بادوارگذشته
fractional مربوط به بخشهایی
computational مربوط به یک محاسبه
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
What's it to you? <idiom> به تو چه؟ [به تو چه مربوط است؟]
concern مربوط بودن به
concerns مربوط بودن به
dependent مربوط محتاج
outbound مربوط به خارج
racing مربوط بمسابقه
amazonian مربوط به امازونها
ameba مربوط به امیب
ameban مربوط به امیب
arbitral مربوط به حکمیت
arbitrative مربوط بحکمیت
archival مربوط به بایگانی
arithmeticlal مربوط به حساب
arteriovenous مربوط به رگها
as to عطف به مربوط به
bear on مربوط بودن
astro مربوط به نجوم
basal مربوط به ته یابنیان
bardic مربوط به رامشگری
britannic مربوط به بریتانیا
brumal مربوط به زمستان
c مربوط به کامپیوتر
amebic مربوط به امیب
ameboid مربوط به امیب
ammino مربوط به امونیاک
analitical مربوط به تجزیه
cerebellar مربوط به مخچه
anent در مشارکت با مربوط به
anglian مربوط به نژاد
capitular مربوط بفصل
caloric مربوط به کالری
calligraphic مربوط به خطاطی
atomistic مربوط به اتم
vespertine مربوط به شب شبانه
What do I care? به من چه مربوط است؟
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com