Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
dietetics	فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
Other Matches
diet	رژیم غذایی
dieted	رژیم غذایی
diets	رژیم غذایی
dieting	رژیم غذایی
regimen	پرهیز غذایی
regimens	پرهیز غذایی
dietetic	وابسته به رژیم غذایی
I'm on a diet.	من رژیم غذایی دارم.
dietary	مربوط به رژیم غذایی
harmonics	مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
boarded	اغذیه
board	اغذیه
fuelling	اغذیه
fuels	اغذیه
fuelled	اغذیه
fueled	اغذیه
fuel	اغذیه
vivers	اغذیه
delicatessens	اغذیه حاضر
delicatessen	اغذیه حاضر
ambry	کمدمخصوص اغذیه
armoire	جای اغذیه
delicatessens	مغازه اغذیه فروشی
bill of fare	صورت اغذیه مهمانخانه
vivandiere	اغذیه فروش ارتش
gastronomy	علم اغذیه لذیذه
bills of fare	صورت اغذیه مهمانخانه
cate	سورسات اغذیه لذیذ
delicatessen	مغازه اغذیه فروشی
locker paper	کاغذ بسته بندی اغذیه
hors d'oeuvres	اغذیه اشتهااوری که قبل از غذا صرف میشود
hors d'oeuvre	اغذیه اشتهااوری که قبل از غذا صرف میشود
operating condition	رژیم
rTgimes	رژیم
regimes	رژیم
operating conditions	رژیم
regime	رژیم
eschewal	پرهیز
dieted	پرهیز
diets	پرهیز
gardyloo	پرهیز
dieting	پرهیز
diet	پرهیز
abstentions	پرهیز
abstinence	پرهیز
abstinence;or abstinency	پرهیز
avoidance	پرهیز
turning away	پرهیز
abstention	پرهیز
saturation state	رژیم اشباع
diets	رژیم گرفتن
diet	رژیم گرفتن
dieted	رژیم گرفتن
food program	رژیم تغذیه
ratings	رژیم اسمی
rating	رژیم اسمی
dieting	رژیم گرفتن
abstemiously	با پرهیز و امساک
abstemiousness	پرهیز و امساک
indeclinable	پرهیز نکردنی
abstainer	پرهیز کننده
shunner	پرهیز کننده
non abstainer	پرهیز گار
sanctity	پرهیز کاری
negative virtue	پرهیز از بدی
sovietization	انطباق با رژیم شوروی
royalism	طرفداری از رژیم سلطنتی
residual current state	رژیم جریان مانده
space charge limited current state	رژیم بار پیرامونی
capitalism	رژیم سرمایه داری
nephalism	پرهیز از نوشابه خوری
piety	پرهیز گاری خداترسی
lenten	روزهای پرهیز وروزه
monarchy	سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchies	سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
sovietize	مطابق رژیم شوروی کردن
lent	04 روز پرهیز وروزه کاتولیک ها
holiness	پرهیز کاری لقب پاپ
ware	کالای فروشی پرهیز کردن از
wares	کالای فروشی پرهیز کردن از
pietist	وابسته به پرهیز گاری پارسا
totalism	رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
stagnation thesis	تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
totalitarianism	رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
burdened	مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
non abstainer	کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
abstinence	ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
cover charges	مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge	مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
abstainer	پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
A wise man avoids edged tools. <proverb>	آدم عاقل از چیز تیز پرهیز مى کند .
opportunism	به سرعت بر حسب اوضاع سیاسی یا تغییر رژیم وزمامدار
hunger cloth	پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
lenten veil	پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
alimentary	غذایی
dietetical	غذایی
trophic	غذایی
messes	هم غذایی
alimental	غذایی
mess	هم غذایی
food pyramid	هرم غذایی
food deprivation	محرومیت غذایی
food dtufe stuff	ماده غذایی
food industries	صنایع غذایی
food packet	بسته غذایی
food program	برنامه غذایی
food perference	رجحان غذایی
lymph	شیره غذایی
food web	شبکه غذایی
food preference	پسند غذایی
food chains	زنجیره غذایی
rations	جیره غذایی
ration	جیره غذایی
dieting	برنامه غذایی
foodstuffs	ماده غذایی
dieted	برنامه غذایی
nutritiveness	خاصیت غذایی
food poisoning	مسمویت غذایی
diet	برنامه غذایی
rationed	جیره غذایی
foodstuff	ماده غذایی
diets	برنامه غذایی
food chain	زنجیره غذایی
macronutrient	عنصر غذایی پر مصرف
dietetics	برنامه ریزی غذایی
provision room	انبار مواد غذایی
grazing food chain	زنجیره غذایی چرندگان
Adulterated foodstuff.	مواد غذایی تقلبی
dailgy food allowance	جیره غذایی روزانه
micronutrient	عنصر غذایی کم مصرف
botulism	مسمومیت غذایی حاد
annual food plan	برنامه غذایی سالیانه
table of food equivalents	جدول ارزش جیره غذایی
ration basis	مبنای محاسبه جیره غذایی
ration factor	ضریب اماد جیره غذایی
stirabout	غذایی شبیه اش جو جنب وجوش
sitology	علم تغذیه ورژیم غذایی
nutrient	ماده مقوی از لحاظ غذایی
master menu	برنامه غذایی اصلی یکان
nutrients	ماده مقوی از لحاظ غذایی
topic	مبحث
topics	مبحث
convenience food	غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
to have the munchies for something	یکدفعه هوس چیزی [غذایی] را کردن
cure meat	نمک سود کردن مواد غذایی
self digestion	جذب خود بخود مواد غذایی
I musn't eat food containing ...	من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم.
malnutrition	تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
commissary store annex	شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
convenience foods	غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
ration scale	مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
master menu	لیست مبنای جیره غذایی اصلی
potamology	مبحث رودخانه ها
hydrology	مبحث اب شناسی
head	عنوان مبحث
immunology	مبحث مصونیت
nasology	مبحث بینی
ophiology	مبحث مارشناسی
dysgenics	مبحث فسادنسل
odontology	مبحث دندان
pharmacognosy	مبحث داروشناسی
ombrology	مبحث باران
hysterology	مبحث رحم
pharyngology	مبحث حلق
sarcology	مبحث لحوم
anatomies	مبحث تشریح
selenology	مبحث ماه
atomics	مبحث اتم
areology	مبحث مریخ
prosthodontics	مبحث دندانسازی
angeology	مبحث فرشتگان
anesthesiology	مبحث بی هوشی
therapeusis	مبحث تداوی
goniometry	مبحث زوایا
tratology	مبحث عجایب
anatomy	مبحث تشریح
packed lunch	غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
ration credit	تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
pneumatology	مبحث موجودات روحانی
prosthetics	مبحث اعضای مضنوعی
stereo chemistry	مبحث شیمی فضایی
tribophysics	مبحث اصطکاک در فیزیک
statics	مبحث اجسام ایستا
pathogenesis	مبحث پیدایش ناخوشی
soteriology	مبحث نجات رستگاری
sexology	مبحث مطالعات جنسی
pedogenesis	مبحث پیدایش جلگه
palynology	مبحث گرده افشانی
rhythmics	مبحث وزن شعر
scatology	مبحث مدفوعات ونجاسات
otology	مبحث ناخوشیهای گوش
orography	مبحث کوه شناسی
pharmaceutics	مبحث داروها داروگری
pedology	مبحث بهداشت کودکان
dermatology	مبحث امراض پوستی
ornithology	مبحث پرنده شناسی
meteorology	مبحث تحولات جوی
christology	مبحث مسیح شناسی
algology	مبحث جلبک شناسی
hyetology	علم یا مبحث بارندگی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com