English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
pre indexing فهرست سازی قبلی
Other Matches
indexing فهرست سازی
post indexing فهرست سازی بعدی
reconstituted برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituting برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitute برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitutes برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
unpacks حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacking حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpack حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
serial فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serials فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
presentiments عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
sam فضای ذخیره سازی که فقط داده خاصی قابل دستیابی است توسط خواندن داده قبلی در لیست
vehicle summary فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
blacklisting فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklist فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
concordance فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordances فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
rota صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
active list فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
rotas صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
waiting list فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
picking list فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
part list فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
waiting lists فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
prior admission اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
glossary فهرست معانی فهرست لغات
glossaries فهرست معانی فهرست لغات
index فهرست فهرست اعلام
indexed فهرست فهرست اعلام
indexes فهرست فهرست اعلام
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
predecessors قبلی
one-time قبلی
preceding قبلی
predecessor قبلی
prior قبلی
ex قبلی
fore قبلی
ex- قبلی
foregone قبلی
aforetime قبلی
previous قبلی
premonition اخطار قبلی
forewarning اخطار قبلی
chain از کلمه قبلی
premeditated با قصد قبلی
presuppositions فرض قبلی
preengagement تعهد قبلی
chains از کلمه قبلی
late war جنگ قبلی
presupposition فرض قبلی
backgrounds معلومات قبلی
pre arrangement قرار قبلی
pre arrengement قرار قبلی
background معلومات قبلی
at sight بی مطالعه قبلی
forethought اندیشه قبلی
premonitions اخطار قبلی
prefiguration تصور قبلی
preoccupation اشغال قبلی
foredoom محکومیت قبلی
foreordainment حکم قبلی
preexistence موجودیت قبلی
premeditatedly با اندیشه قبلی
previews اطلاع قبلی
preview اطلاع قبلی
foretoken اعلام قبلی
preoccupations اشغال قبلی
pregiurement احتساب قبلی
foretype نمونه قبلی
pretreatment معالجه قبلی
predilections تمایل قبلی
previous work کارهای قبلی
predilection تمایل قبلی
prepossession تصرف قبلی
predesignation تعیین قبلی
preconidtion شرط قبلی
precompression تراکم قبلی
preformation تشکیل قبلی
predispostion تمایل قبلی
prefiguration or prefigurement نمایش قبلی
premeditation قصد قبلی
precognition اطلاع قبلی
off the cuff <idiom> بدون آمادگی قبلی
prelibation ازمایش یانوشیدن قبلی
malice aforethought سوء نیت قبلی
prior permission اجازه قبلی پرواز
prognostication تشخیص قبلی مرض
leave hanging (in the air) <idiom> بدون تصمیم قبلی
prognostications تشخیص قبلی مرض
premonitory متضمن اخطار قبلی
as you were به حالت قبلی برگردید
bias ولتاژ قبلی دادن
forebedement اخبار قبلی پیشگویی
pre engaged دارای تعهد قبلی
at ten minutes notice با ده دقیقه اخطار قبلی
biases ولتاژ قبلی دادن
pre indexing شاخص گذاری قبلی
A one-month notice. اطلاع قبلی یک ماهه
sight-reading بدون امادگی قبلی اجراکردن
foredknowlege اطلاع قبلی علم غیب
sight-reads بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads بدون مطالعه قبلی خواندن
inherited error خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
prepossession اشغال قبلی تمایل بیجهت
sight-reading بدون مطالعه قبلی خواندن
prenotion احساس قبلی نسبت بچیزی
premonitions برحذر داشتن فکر قبلی
quondam قبلی مربوط به چندی قبل
premise فرض قبلی فرضیه مقدم
premised فرض قبلی فرضیه مقدم
premisses فرض قبلی فرضیه مقدم
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
a priori بدون بررسی یا آزمایش قبلی
premonition برحذر داشتن فکر قبلی
prefiguration or prefigurement تشبیه از پیش تصور قبلی
sight read بدون امادگی قبلی اجراکردن
pre condition شرط لازم الاجرای قبلی
prerequisite شرط قبلی لازمه امری
sight read بدون مطالعه قبلی خواندن
prognosticator تشخیص دهنده قبلی مرض
sight-read بدون امادگی قبلی اجراکردن
sneak previews نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sneak preview نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sight-read بدون مطالعه قبلی خواندن
precognitive وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
prefiguration پیش بینی احتساب قبلی
prognosticate تشخیص دادن قبلی مرض
prerequisites شرط قبلی لازمه امری
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
precombustion chamber engine موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
Do not do any thing without due reflection . بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
foretaste ازمایش قبلی پیش بینی کردن
prevue قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
zero hour هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
go off half-cocked <idiom> صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی
cancels لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
post edit ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
cancelling لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancel لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
french leave مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
package shows نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
undoes برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
decisions اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
decision اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull. تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
undo برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
tables فهرست
tabling فهرست
b.d catalogue فهرست بی . دی
roll فهرست
table فهرست
rolled فهرست
roster فهرست
rosters فهرست
indexed فهرست
directory فهرست
directories فهرست
indexes فهرست
tabled فهرست
index فهرست
catalog فهرست
checklist فهرست
catalogs فهرست
slips فهرست
slipped فهرست
slip فهرست
cataloged فهرست
phraseology فهرست
kalendar فهرست
list فهرست
cataloguing فهرست
catalogued فهرست
repertory فهرست
catalogues فهرست
concordances فهرست
rolls فهرست
cataloging فهرست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com