Dictiornary-Farsi | فیزیک مقدماتی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
introduction to physics	فیزیک مقدماتی


Other Matches

prolegomenon	مقدماتی کلمات مقدماتی
basic unit training	اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
preparative	مقدماتی
introductory	مقدماتی
rudimental	مقدماتی
precursive	مقدماتی
elementary	مقدماتی
prelusive	مقدماتی
preludial	مقدماتی
prolusory	مقدماتی
prolegomenous	مقدماتی
elemental	مقدماتی
proforma	مقدماتی
prodromal	مقدماتی
prolegomenary	مقدماتی
preliminaries	مقدماتی
elementarily	مقدماتی
introductive	مقدماتی
preliminary	مقدماتی
first	مقدماتی
tentative	مقدماتی
preparatory	مقدماتی
preliminary works	کارهای مقدماتی
primary	مقدماتی اصلی
pretest	امتحان مقدماتی
preselector	سلکتور مقدماتی
prep	مدرسه مقدماتی
basic hole	سوراخ مقدماتی
preparative	کار مقدماتی
preliminary investigation	بررسی مقدماتی
basic course	دوره مقدماتی
preselection	انتخاب مقدماتی
preparatory response	پاسخ مقدماتی
preliminary treatment	عملیات مقدماتی
preliminary design	طرح مقدماتی
elementary item	قلم مقدماتی
elimination heat	دوره مقدماتی
perlim	دوره مقدماتی
first cut	برش مقدماتی
pilot study	بررسی مقدماتی
fore exercise	تمرین مقدماتی
forehearth	کوره مقدماتی
pilot injection	تزریق مقدماتی
junior high school	دبیرستان مقدماتی
elementary gate	دریچه مقدماتی
precompression	تراکم مقدماتی
preceding pass	کالیبر مقدماتی
basic research	تحقیقات مقدماتی
basic training	اموزش مقدماتی
bottom blown converter	مبدل دم مقدماتی
preliminary negotiations	مذاکرات مقدماتی
preliminary expenses	هزینههای مقدماتی
economizer	کرمکن مقدماتی
preliminary budget	بودجه مقدماتی
preheater	گرمکن مقدماتی
preliminary test	ازمایش مقدماتی
basic	مقدماتی اساسی
subassembly	مونتاژ مقدماتی
rudiment	علوم مقدماتی
responsions	ازمون مقدماتی
basic	اساسی مقدماتی
propaedeutic	تحصیلات مقدماتی
Travaux preparatoires	کارهای مقدماتی
heats	مسابقه مقدماتی
basics	اساسی مقدماتی
basics	مقدماتی اساسی
preparation	اقدام مقدماتی
preparations	اقدام مقدماتی
heat	مسابقه مقدماتی
propaedeutic	تعلیمات مقدماتی
prolusion	مقاله مقدماتی
primary	ابتدایی مقدماتی
preliminaries	مقدمات مقدماتی
preliminaries	امتحان مقدماتی
prime color	رنگ مقدماتی
preliminaries	دور مقدماتی
preliminary	مقدمات مقدماتی
preliminary	امتحان مقدماتی
preliminary	دور مقدماتی
primary	مقدماتی نخستین
interludes	نگهداری مقدماتی
first aid	کمکهای مقدماتی
elementary	مقدماتی پایهای
proem	رساله مقدماتی
prelude	قسمت مقدماتی
proforma invoice	سیاهه مقدماتی
preludes	قسمت مقدماتی
interlude	نگهداری مقدماتی
magnetic biasing	مغناطیس گردانی مقدماتی
elementary algebra	جبر مقدماتی [ریاضی]
preselect	انتخاب کردن مقدماتی
preparatory students	شاگردان تهیه یا مقدماتی
pre load	بار کردن مقدماتی
pre design estimate	براورد مقدماتی طرح
pre heat	حرارت دادن مقدماتی
rudimentary knowledge	دانش مقدماتی یا نخستین
supercharge	متراکم کردن مقدماتی
prolusion	اثر هنری مقدماتی
basic combat training	اموزش رزم مقدماتی
fundamental	اصولی مقدماتی اساسی
basic bessemer converter	مبدل مقدماتی بسمر
eliminator	برنه در دور مقدماتی
basic bessemer process	فرایند مقدماتی بسمر
basic bessemer steel	فولاد مقدماتی بسمر
basic machine unit	واحد دستگاه مقدماتی
black pickling	اسید شویی مقدماتی
reconnaissance	بازدید مقدماتی اکتشاف
incipincy	وضع مقدماتی ابتدایی
incipience	وضع مقدماتی ابتدایی
flight	بهترین نتیجه دور مقدماتی
junior college	دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
basic bessemer pig iron	اهن خام مقدماتی توماس
white primary	اخذ اراء مقدماتی حزبی
literacy	فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
protocols	مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocol	مقاوله نامه موافقت مقدماتی
pretest	امتحان مقدماتی بعمل اوردن
preliminary budget forecast	پیش بینی مقدماتی بودجه
strategic reconnaissance	بررسی مقدماتی وضع دشمن
basic relay post	پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
house of delegates	مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
preparatory	تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
investigate	استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates	استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigated	استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
microcontroller	RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
investigating	استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
exempt player	بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
juniorate	مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad	امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocol	خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocols	خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters	یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character	یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
physic	فیزیک
physics	فیزیک
modern physics	فیزیک مدرن
modern physics	فیزیک جدید
friction	اصطکاک [فیزیک]
work	کار [فیزیک]
modern physics	فیزیک نوین
Health physics	فیزیک بهداشت
mass	جرم [فیزیک]
The Physics of Radiation Protection	فیزیک بهداشت
physical chemistry	شیمی فیزیک
electron physics	فیزیک الکترونی
zoophysics	فیزیک حیوانی
electro physic	فیزیک الکتریسیته
chemical physics	فیزیک شیمیایی
tribophysics	فیزیک اصطکاکی
introduction to physics	مبادی فیزیک
particle physics	ریزچه فیزیک
geophysics	زمین فیزیک
astrophysics	فیزیک نجومی
metal physics	فیزیک فلزات
molecular physics	فیزیک مولکولی
particle physics	فیزیک ذرات
nucleonics	فیزیک هستهای
atomics	فیزیک اتمی
biophysics	زیست- فیزیک
physicists	فیزیک دان
physicist	فیزیک دان
thermophysics	فیزیک حرارت
electron physics	فیزیک الکترونها
optics	فیزیک نور
psychophysics	روان- فیزیک
astrophysics	اختر فیزیک
mass	جرم ماند [فیزیک]
astrophysical	منسوب به فیزیک نجومی
superconductor	ابررسانا [فیزیک] [مهندسی]
proper mass	جرم ماند [فیزیک]
degenerate case	تباهیدگی [ریاضی] [فیزیک]
intrinsic mass	جرم ماند [فیزیک]
invariant mass	جرم ماند [فیزیک]
rest mass	جرم لختی [فیزیک]
intrinsic mass	جرم لختی [فیزیک]
invariant mass	جرم لختی [فیزیک]
proper mass	جرم لختی [فیزیک]
rest mass	جرم ماند [فیزیک]
mass	جرم لختی [فیزیک]
elementary charge	بار بنیادی [فیزیک]
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
Singular point	تکینگی [ریاضی] [فیزیک]
Singularity	تکینگی [ریاضی] [فیزیک]
degenerate case	تبهگنی [ریاضی] [فیزیک]
Degeneracy	تبهگنی [ریاضی] [فیزیک]
Degeneracy	تباهیدگی [ریاضی] [فیزیک]
physical constant	ثابت فیزیکی [فیزیک]
fundamental forces	نیروهای بنیادی [فیزیک]
fundamental interactions	نیروهای بنیادی [فیزیک]
Health physics	فیزیک محافظت از پرتو
The Physics of Radiation Protection	فیزیک محافظت از پرتو
astrophysicist	متخصص فیزیک نجومی
invariant	ناوردا [فیزیک] [ریاضی]
conserved quantity	کمیت پایسته [فیزیک]
conserved quantity	کمیت ثابت [فیزیک]
conservation law	اصل بقا [فیزیک]
conservation law	قانون پایستگی [فیزیک]
geophysical	مربوط به ژئو فیزیک
physically	موافق علم فیزیک