English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
receptacle فیش برق جعبه تقسیم سیمها
receptacles فیش برق جعبه تقسیم سیمها
Other Matches
battery bus جعبه تقسیم
busbar جعبه تقسیم
junction boxes جعبه تقسیم
junction box جعبه تقسیم
distributing box جعبه تقسیم
distribution box جعبه تقسیم
splice box جعبه تقسیم
jack box جعبه تقسیم تلفن
container جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
terminal board محوراتصال سیمها
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
divisor عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
box pass جعبه کالیبر جعبه پاس
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
base band 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
subdivides بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
sectors کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
cages جعبه
cage جعبه
hot bus bar جعبه
box pass جعبه رخ ده
chest جعبه
kits جعبه
kit جعبه
chest set جعبه
box جعبه
chests جعبه
boxes جعبه
cases جعبه
drawer جعبه
case جعبه
drawers جعبه
hutch جعبه
hutches جعبه
air box جعبه دم
cist جعبه
incasement جعبه
sandtable جعبه شنی
repair kit جعبه تعمیر
black box جعبه سیاه
junction box جعبه اتصال
junction box جعبه ترمینال
junction boxes جعبه اتصال
junction boxes جعبه ترمینال
cartons جعبه مقوایی
crates جعبه بندی
geared جعبه دنده
gears جعبه دنده
gearbox جعبه دنده
gearboxes جعبه دنده
workbox جعبه ابزار
cases صندوق جعبه
case صندوق جعبه
gearing جعبه دنده
gear جعبه دنده
tool box جعبه ابزار
crate جعبه بندی
black boxes جعبه سیاه
watchcase جعبه ساعت
tool kits جعبه ابزار
tool kit جعبه ابزار
tool boxes جعبه ابزار
mail box جعبه پستی
carton جعبه مقوایی
boxes جعبه مقوایی
steering gear جعبه فرمان
holdall جعبه هزارپیشه
transmission case جعبه دنده
holdalls جعبه هزارپیشه
showcasing جعبه اینه
showcases جعبه اینه
showcased جعبه اینه
showcase جعبه اینه
terminal box جعبه کلم
terminal box جعبه ترمینال
incase etc در جعبه گذاشتن
incase در جعبه گذاردن
inductance box جعبه اندوکتانس
switching kit جعبه اتصال
toolbox جعبه ابزار
alarm box جعبه الارم
gun bag جعبه توپ
socket box جعبه پریز
gear case جعبه دنده
gear box جعبه دنده
jardiniere جعبه گلدان
box جعبه مقوایی
jewel box جعبه جواهر
trays جعبه دو خانه
soapboxes جعبه صابون
soapbox جعبه صابون
goal box جعبه هدف
jack box جعبه اتصال
transmission جعبه دنده
transmissions جعبه دنده
smoke pot جعبه دودانگیز
skinner box جعبه اسکینر
shuttle box جعبه دو سره
tray جعبه دو خانه
phantom target جعبه بازاوا
box maker جعبه ساز
mirror frame جعبه اینه
panels جعبه کلیدبرق
crankcase جعبه کارتر
panel جعبه کلیدبرق
panel box جعبه تابلو
carter جعبه کارتر
demolition kit جعبه تخریب
box stall جعبه اخور
box suitmeats جعبه شیرینی
boxy جعبه مانند
breakout box جعبه قطع
decision box جعبه تصمیم
cartridge box جعبه فشنگ
chain case جعبه زنجیر
caskets جعبه جواهرات
colour box جعبه رنگ
outlet box جعبه خروجی
connection box جعبه اتصال
outlet box جعبه دیواری
zoom box جعبه درشتنمایی
musical boxes جعبه ساز
musical box جعبه ساز
completed case جعبه پر شده
coil box جعبه پیچک
output box جعبه فیوز
cotainer جعبه باطری
caskets جعبه کوچک
casket جعبه جواهرات
casket جعبه کوچک
cabinets جعبه کشودار
cabinet جعبه کشودار
conduit box جعبه انشعاب
box connector رابط جعبه
fuse boxes جعبه فیوز
hatbox جعبه کلاه
hatboxes جعبه کلاه
power pack جعبه تغذیه
problem box جعبه مساله
puzzle box جعبه معما
ab power pack جعبه تغذیه ا.ب
receivers جعبه خزانه
air box جعبه هوا
receiver جعبه خزانه
sandboxes جعبه یا گودال شن
block جعبه قرقره
blocks جعبه قرقره
blocked جعبه قرقره
ammunition chest جعبه مهمات
fuse box جعبه فیوز
bernoulli box جعبه برنولی
echo box جعبه بازاوا
battery case جعبه باتری
drive mechanism جعبه دنده
battery box جعبه باطری
discrimination box جعبه افتراق
pouch kit جعبه دارو
distribution box جعبه انشعاب
battery box جعبه باتری
shells جعبه حاوی باروت
steering gear جعبه دنده فرمان
shelling جعبه حاوی باروت
dressing case جعبه لوازم ارایش
camera دوربین یا جعبه عکاسی
switching kit جعبه کلید تلفن
boxed قرار دادن در یک جعبه
first aid kit جعبه کمکهای اولیه
obstruction box جعبه ایجاد مانع
oil pan جعبه کارتر خودرو
quick change gearbox جعبه دنده نورتون
cameras دوربین یا جعبه عکاسی
extention alarm push جعبه انشعاب اژیر
adaptation kit جعبه ابزار تطبیق
kettle جعبه قطب نما
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
kettles جعبه قطب نما
holdall جعبه اسبابهای مختلف
molding box جعبه قالب گیری
buoyant mine case جعبه مین شناور
gear case پوسته جعبه دنده
show case ویترین جعبه اینه
reliquary جعبه اشیاء متبرکه
papetrie جعبه نوشت افزار
planetary gear جعبه دنده خورشیدی
bevel gear drive جعبه دنده مخروطی
boxiness شکل جعبه بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com