Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
control field
فیلد کنترل
Other Matches
key
ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
KSAM
ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
field
فیلد
fielded
فیلد
fields
فیلد
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
calculated field
فیلد محاسبه
card field
فیلد کارت
data field
فیلد داده ها
field privilege
امتیاز فیلد
derived field
فیلد مشتق
repeating field
فیلد مکرر
field name
نام فیلد
field definition
تعریف فیلد
field template
قالب فیلد
field template
الگوی فیلد
chain field
فیلد اتصال
sort field
فیلد مرتب سازی
fields
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
length
تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
lengths
تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
explicit reference
خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
fielded
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
markers
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
fielding
ترتیب محل دهی فیلد در یک رکورد و فایل
marker
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
field
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
constant
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
knowledge
دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
addressing
دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
fields
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fielded
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
constants
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
delimit
فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimits
فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimiting
فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
member
1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
delimiting
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
members
1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
delimit
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimited
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimits
فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimited
فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
immediate
دستیابی سریع به داده چرا که در فیلد آدرس دستور قرار دارد
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
minor sort key
یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
four address instruction
دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
relational database management system
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
major sort key
یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
aggregate
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregates
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flag
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
control
کنترل
controlling
کنترل
minor control
کنترل کم
controls
کنترل
line control
کنترل خط
rein
کنترل
control code
کد کنترل
check-up
کنترل
check-ups
کنترل
fly control
برج کنترل
full command
کنترل کامل
control
کنترل کردن
data control
کنترل داده ها
control signal
علامت کنترل
direct control
کنترل مستقیم
air way station
ایستگاه کنترل
external control
کنترل خارجی
minor control
کنترل ضعیف
fire control
کنترل اتش
governing mode
روش کنترل
fighter control
کنترل شکاریها
control
کنترل بازبینی
frequency control
کنترل فرکانس
digital control
کنترل دیجیتالی
frame
کنترل هایی
control slide
غلتگاه کنترل
flow control
کنترل جریان
forms control
کنترل فرم ها
frequency check
کنترل فرکانس
flight control
کنترل پرواز
control slide
کشوی کنترل
controlling
کنترل کردن
fiscal control
کنترل مالی
controlling
کنترل بازبینی
mixture control
کنترل مخلوط
field control
کنترل میدان
monetary control
کنترل پولی
control sequence
ترتیب کنترل
control section
قسمت کنترل
arbitrary control
کنترل فرضی
carriages
کنترل چاپگر
organization control
کنترل سازمانی
carriage
کنترل چاپگر
asynchronous control
کنترل ناهمگام
error control
کنترل خطا
penstock
دریچه کنترل اب
arms control
کنترل سلاح
pilot lamp
لامپ کنترل
control section
بخش کنترل
birth control
کنترل موالید
numerical control
کنترل عددی
experimental control
کنترل ازمایشی
image control
کنترل تصویر
electric control
کنترل الکتریکی
exchange control
کنترل ارزی
motor control
کنترل حرکتی
n/c
کنترل عددی
relay
یچ کنترل الکترومغناطیسی
relayed
یچ کنترل الکترومغناطیسی
relays
یچ کنترل الکترومغناطیسی
net control
کنترل شبکه
electronic control
کنترل الکترونیکی
control sheet
برگ کنترل
exchange control
کنترل ارز
control rod
میله کنترل
government control
کنترل دولتی
controllability
قابلیت کنترل
stimulus control
کنترل محرک
damage control
کنترل خسارات
remote control
کنترل از دور
inventory control
کنترل موجودی
intensity control
کنترل شدت
inspection lamp
لامپ کنترل
input control
کنترل ورودی
camshaft
محور کنترل
camshafts
محور کنترل
indirect control
کنترل غیرمستقیم
ignition control
کنترل احتراق
hydraulic tracer control
کنترل پیستونی
control wheel
صفحه کنترل
control word
کلمه کنترل
lateral control
کنترل جانبی
level control
کنترل سطح
lever control
کنترل اهرمی
controllable
قابل کنترل
lift control
کنترل اسانسور
light brightness control
کنترل روشنایی
lighting control
کنترل روشنایی
light control
کنترل نور
pulpits
میز کنترل
pulpit
میز کنترل
light control
کنترل روشنایی
control console
کنسول کنترل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com